نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 344
[ضُحىً:]
«يُحْشَرَ النَّاسُ
ضُحىً»
«ضُحىً» در لغت به معناى گسترش آفتاب، يا بالا آمدن خورشيد است، و «واو» در جمله «وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحىً» دليل بر معيت مىباشد.
«ضُحى» به معناى موقعى است كه نور آفتاب در آسمان و زمين پهن مىشود. به معناى اوائل
روز نيز آمده، يعنى آن موقعى كه خورشيد در آسمان بالا بيايد و نور آن بر همه جا
مسلط شود، و اين در حقيقت، بهترين موقع روز است؛ و به تعبير بعضى، در حكم فصل
جوانى است، در تابستان هوا هنوز گرم نشده، و در زمستان سرماى هوا شكسته شده است، و
روح و جان انسان در اين موقع آمادّه هرگونه فعّاليّت است. [1]
[ضُرّ:]
«وَ إِنْ
يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ»
«ضُرّ» عبارت است از كمبودهايى كه به انسان دست مىدهد اعم از اين كه جنبه بدنى
داشته باشد مثل نقصان عضو و انواع بيمارىها و يا جنبه روحى مثل جهل، سفاهت و جنون
و يا جنبههاى ديگر مانند از بين رفتن مال و مقام و فرزندان و «ايوب» گرفتار بسيارى
از اين ناراحتىها شد. [2]
[ضِرار:]
«مَسْجِداً
ضِراراً»
«ضِرار» از مادّه «ضُرّ» به معناى: «زيان رسانيدن عمدى» است. [3]
[ضَرَّاء:]
«الْبَأْسَآءِ وَ
الضَّرَّآءِ»
«ضَرَّاء» از مادّه «ضُرّ» به گفته «راغب» در «مفردات»: نقطه مقابل «سَرَّاء» يعنى آنچه مايه مسرت و
موجب منفعت است، مىباشد (دقت كنيد)، و
«ضرّاء» به معناى ناراحتى روحى مانند: غم و اندوه و
جهل و نادانى و يا ناراحتىهايى كه از بيمارى و از دست دادن مقام و مال و ثروت
پيدا مىشود. و «بأساء» يكى از عوامل ايجاد «ضرّاء» خواهد بود، بنابراين «ضرّاء» شامل هرگونه زيانى كه دامنگير انسان بشود در
امور جانى، مالى، عرضى و امثال آن را شامل مىگردد. [4]