«ضالّ» از مادّه «ضلال» از نظر لغت به دو معنا آمده: «گمشده» و «گمراه» مثلًا گفته مىشود: الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ «دانش، گمشده انسان با ايمان است». و به همين مناسبت، به معناى مخفى و غائب
نيز آمده، لذا در آيه 10 «سجده» مىخوانيم منكران معاد مىگفتند: أَ إِذا ضَلَلْنَا فِي الأَرْضِ أَ إِنَّا لَفي خَلْقٍ
جَديد «هنگامى كه در زمين پنهان و غائب شديم در خلقت
نوينى قرار خواهيم گرفت»؟
اگر «ضاّل» در آيه مورد بحث، به معناى «گمشده» باشد، مشكلى پيش نمىآيد، و اگر به معناى
«گمراه» باشد، منظور نداشتن دسترسى به راه نبوت و رسالت قبل از بعثت است. و يا به تعبير
ديگر، پيامبر در ذات خود چيزى نداشت، هر چه داشت از سوى خدا بود؛ بنابراين، در هر
دو صورت مشكلى پيش نمىآيد. [2]
[ضامر:]
«عَلى كُلِّ
ضامِرٍ يَأْتِيْنَ»
«ضامر» از مادّه «ضُمُور» به معناى حيوان لاغر است. [3]
[ضبح:]
«وَ الْعادِياتِ
ضَبْحاً»
«ضبح» (بر وزن مدح) به معناى صداى نفسهاى تند و سريع اسب است، كه هنگام دويدن از
او به گوش مىرسد. [4]
[ضَحِكَت:]
«قآئِمَةٌ
فَضَحِكَتْ»
بعضى از مفسران اصرار دارند: «ضَحِكَت» را از مادّه «ضَحْك» (بر وزن درك) به معناى «عادت زنانه» بگيرند، و گفتهاند:
درست در همين لحظه بود كه، ساره در آن سن زياد، و بعد از رسيدن به حد يأس، بار
ديگر عادت ماهيانه را- كه نشانه امكان تولد فرزند بود- پيدا كرد، و لذا وقتى او را
بشارت به تولد «اسحاق» دادند، كاملًا توانست اين مسأله را باور كند، آنها به اين استدلال كردهاند
كه: در لغت عرب گفته مىشود: ضَحَكَتِ
الأَرانِبُ يعنى: «خرگوشها عادت شدند»! ولى، اين احتمال
از جهات مختلفى بعيد است. [5]