آنچه مناسبتر با ريشه لغوى اين كلمه، و ظاهر آيه قرآن به نظر مىرسد، اين است
كه «صَلُّوا» امر به طلب رحمت و درود فرستادن بر پيامبر صلى الله عليه و آله است. [2]
[صلوات:]
«وَ صَلَواتٌ وَ
مَساجِدُ»
«صلوات» جمع «صلوة» به معناى «معبد يهود» است، و بعضى آن را معرب «صلوثا» مىدانند كه در لغت
عبرانى به معناى نماز خانه است. [3]
[صَلْى:]
«فَسَوْفَ
نُصْلِيْهِ نَاراً»
«صَلْى» (بر وزن سرو) در اصل، به معناى نزديك شدن به آتش است، گر چه گرم شدن و برشته
شدن و سوخته شدن با آتش را نيز «صَلْى» مىگويند، اما در آيه فوق به معناى وارد شدن و سوختن در
آتش است. [4]
[صِلِىّ:]
«هُمْ أَوْلى بِها
صِلِيّاً»
«صِلِىّ» از مادّه «صَلْى» مصدر است كه هم به معناى روشن كردن آتش، و هم چيزى را كه با آتش مىسوزانند
آمده است. [5]
[صُمّ:]
«الصُّمُّ
الْبُكْمُ الَّذِيْنَ لَايَعْقِلُونَ»
«صُمّ» از مادّه «صَمَمْ» جمع «اصَمّ» به معناى كر است. [6]
[صمد:]
«اللَّهُ
الصَّمَدُ»
براى «صمد» در روايات، كلمات مفسران و ارباب لغت، معانى زيادى ذكر شده است؛ «راغب» در
«مفردات» مىگويد: «صمد» به معناى آقا و بزرگى است كه براى انجام كارها به سوى او
مىروند.
و بعضى گفتهاند: «صمد» به معناى چيزى است كه تو خالى نيست، بلكه پر است. در
«مقاييس اللغة» آمده است: «صمد» دو ريشه اصلى دارد: يكى به معناى «قصد» است، و ديگرى به
معناى «صلابت و استحكام» و اين كه به خداوند متعال «صمد» گفته مىشود، به خاطر اين
است كه، بندگانش قصد درگاه او مىكنند. و شايد به همين مناسبت است كه معانى متعدد
زير نيز، در كتب لغت براى «صمد» ذكر شده است: