«صَرَّفْنَا» از مادّه «تصريف» به معناى تغيير دادن و دگرگون ساختن است، و مخصوصاً با توجّه به اين كه از
باب «تفعيل» است، معناى كثرت را نيز در بردارد. و از آنجا كه بيانات قرآن، در زمينه اثبات
توحيد و نفى شرك، گاهى در لباس استدلال منطقى، گاهى فطرى، زمانى در شكل تهديد،
گاهى تشويق، و خلاصه از انواع طرق و فنون مختلف كلام، براى آگاه ساختن و بيدار
كردن مشركان استفاده شده است، تعبير به
«صَرَّفْنَا» در مورد آن بسيار مناسب است.
بنابراين، هدف از اين تعبير، آن است كه ما در لباسهاى گوناگون و چهرههاى
مختلف و به هر زبانى كه امكان تأثير در آن بوده، با مردم سخن گفتهايم. [2]
[صُرْهُنَّ:]
«الطَّيْرِ
فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ»
«صُرْهُنَّ» در اصل از ريشه «صَوْر» (بر وزن غور) گرفته شده كه به معناى «قطع كردن»، «متمايل
نمودن» و «بانگ زدن» است، كه از ميان اين سه معنا، در اينجا همان معناى نخست،
منظور است، يعنى: چهار مرغ انتخاب كن و آنها را ذبح نموده و قطعه قطعه كرده در هم
بياميز. [3]
[صَرَّة:]
«امْرَأَتُهُ فِى
صَرَّةٍ»
واژه «صَرَّة» از مادّه «صرّ» (بر وزن شرّ)، در اصل به معناى بستن و به هم بستگى است، و به فرياد شديد و
همچنين جمعيت متراكم نيز گفته مىشود، چرا كه داراى شدت و به هم پيوستگى است. [4]
[صَرِيخ:]
«فَلا صَرِيْخَ
لَهُم»
«صَرِيخ» از مادّه «صراخ» به معناى فريادرس است. [5]
[صَرِيم:]
«فَأَصْبَحَتْ
كَالصَّرِيْمِ»
«صَرِيم» از مادّه «صرم» به معناى «قطع» است، و در اينجا به معناى «شب ظلمانى»، يا «درخت بدون ميوه»
يا «خاكستر سياه» است؛ زيرا شب با فرا رسيدن روز قطع مىشود، همان گونه كه روز با
فرارسيدن شب، و لذا گاهى به شب و روز «صريمان» مىگويند. [6]