«صِرّ» و «اصرار» از يك ريشه هستند و به معناى بستن چيزى توأم با شدت مىآيد و در اينجا به
معناى شدتى است كه در باد باشد، خواه به شكل يك باد سوزان، و يا سرد و خشك كننده. [2]
[صَرْح:]
«قِيْلَ لَهَا
ادْخُلِى الصَّرْحَ»
«صَرْح» (بر وزن طرح) گاه، به معناى فضاى وسيع و گسترده آمده، و گاه به معناى بناى
مرتفع و قصر بلند، و در اينجا ظاهراً به معناى حياط قصر است.
«صَرْح» در اصل به معناى «وضوح و روشنى»، و «تصريح» به معناى آشكار نمودن است؛ سپس،
به بناهاى بلند و به قصرهاى زيبا و مرتفع اطلاق شده، چرا كه كاملًا واضح و روشن و
آشكار است، بسيارى از مفسران و ارباب لغت به اين معنا تصريح كردهاند. [3]
[صَرْصَرْ:]
«رِيحاً صَرْصَراً»
«صَرْصَرْ» (بر وزن دفتر) در اصل از مادّه «صَرّ» (بر وزن شرّ) به معناى محكم بستن است و به همين جهت
كيسهاى را كه در آن پول مىگذاردند و در آن را محكم مىبستند «صُرّه» (بر وزن طرّه)
مىناميدند؛ سپس به بادهاى بسيار سرد يا پر سر و صدا، و يا مسموم و كشنده، كه
انسان را هم در هم مىپيچد اطلاق شده است. و شايد تندباد عجيبى كه قوم عاد را در
هم كوبيد داراى همه اين صفات سهگانه بوده است، و تكرار آن در واژه «صرصر» براى تأكيد
است، و از آنجا كه اين باد، هم شديد بوده است و هم سرد، هم پر سوزش و هم پر سر و
صدا، اين واژه به آن اطلاق شده است. [4]
تعبير به «صَرَفْنَا» از مادّه «صرف» كه به معناى منتقل ساختن چيزى از حالتى، به حالت ديگر است؛ ممكن است اشاره به
اين معنا باشد كه طائفه جنّ قبلًا از طريق «استراق سمع» به اخبار آسمانها گوش فرا
مىدادند، با ظهور پيامبر اسلام از آن