نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 329
[صافِنَات:]
«بِالعَشِىِّ
الصَّافِنَاتُ»
«صافِنَات» از مادّه «صفّ» جمع «صافنة» به طورى كه بسيارى از مفسران و ارباب لغت نوشتهاند، به اسبهايى گفته مىشود
كه به هنگام ايستادن بر روى سه دست و پا ايستاده، و يك دست را كمى بلند كرده، تنها
نوك جلو سم را بر زمين مىگذارد، و اين حالت مخصوص اسبهاى چابك و تيزرو است كه هر
لحظه، آمادّه حركت مىباشد.
بعضى گفتهاند: «صافِنَات» هم معناى مذكر و هم معناى مؤنث را دارد، بنابراين
اختصاص به اسبهاى ماده نخواهد داشت. [1]
[صالِالْجَحِيمِ:]
«مَنْ هُوَ صالِ
الْجَحِيمِ»
«صالِ الْجَحِيمِ» يعنى كسى كه مايل است خود را به آتش دوزخ بسوزاند، و به
اين ترتيب، راه عذر را بر همه منحرفان مىبندد و در اصل «صالى» به صورت اسم فاعل بوده، و معمولًا هنگامى كه
صيغه اسم فاعل را در مورد موجود عاقلى به كار مىبرند، مفهومش انجام كارى از روى
اراده و اختيار است. [2]
[صالِحاً:]
«نَعْمَلْ صالِحاً»
تعبير به «صالِحاً» از مادّه «صَلاح» در سوره «فاطر» (به صورت نكره) اشاره به اين است كه ما كمترين عمل صالحى انجام نداديم، و
لازمهاش اين است كه اين همه عذاب و رنج براى كسانى است كه هيچ راهى به سوى خدا در
زندگى نداشتهاند، و غرق در عصيان و گناه بودند؛ بنابراين، انجام پارهاى از اعمال
صالح نيز ممكن است مايه نجات گردد. [3]
[صَبّ:]
«أَنَّا صَبَبْنَا
الْمآءَ صَبّاً»
«صَبّ» به معناى «فرو ريختن آب از طرف بالا است» و در اينجا منظور نزول باران است، و
تعبير به «صَبّاً» در آخر آيه، براى بيان تأكيد و فراوانى اين آب مىباشد. [4]
[صبّار:]
«لِّكُلِّ صَبَّارٍ
شَكُورٍ»
«صبّار» از مادّه «صَبْر» و «شكور» هر دو صيغه مبالغه است كه يكى فزونى صبر و استقامت را مىرساند و ديگرى فزونى
شكرگزارى نعمت، اشاره به اين كه افراد باايمان نه در مشكلات و روزهاى سخت