نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 328
صوت شديدى است كه نزديك است گوش انسان را كر كند، و يا به راستى گوش را كر
مىكند؛ و در اينجا اشاره به «نفخه دوم
صور» است، همان صيحه عظيمى كه صيحه بيدارى و حيات
مىباشد، و همگان را زنده كرده، به عرصه محشر دعوت مىكند. [1]
[صاعقه:]
«أَنْذَرْتُكُمْ
صاعِقَةً»
مفسران و ارباب لغت براى «صاعقه» دو معنا ذكر كردهاند: معناى عام، و خاص:
«صاعقه» عام به معناى هر چيزى است كه
انسان را هلاك مىكند و به گفته «مجمع البيان»: «أَلْمُهْلِكَةُ مِنْ كُلِّ شَىْءٍ». و معناى
خاص، جرقه عظيم آتشينى است كه از آسمان فرود مىآيد، و هر چيزى را كه در مسير آن
قرار گيرد مىسوزاند كه شرح آن را در تفسير همين آيات بيان كرديم (اين جرقه بزرگ
از مبادله الكتريسته ميان ابر و زمين حاصل مىشود). بنابر اين اگر «صاعقه» به معناى اول
باشد، هيچ منافاتى با تندباد ندارد. «راغب» در «مفردات» مىگويد:
بعضى گفتهاند كه «صاعقه» سه گونه است:
صاعقه به معناى مرگ، به معناى عذاب و به معناى آتش. [2]
[صاغِر:]
«وَ هُمْ
صاغِرُونَ»
«صاغِر» از مادّه «صِغَر» (بر وزن پسر) به معناى كسى است كه به كوچكى راضى شود و منظور از آن در آيه
فوق آن است كه پرداختن جزيه بايد به عنوان خضوع در برابر آئين اسلام و قرآن بوده
باشد.
و به تعبير ديگر نشانهاى براى همزيستى مسالمتآميز و قبول موقعيت يك اقليت
سالم و محترم در برابر اكثريت حاكم بوده باشد.
و اين كه بعضى از مفسران آن را به عنوان تحقير، توهين، اهانت و سخريه اهل كتاب
ذكر كردهاند، نه از مفهوم لغوى كلمه استفاده مىشود، نه با روح تعليمات اسلام
سازگار است و نه با ساير دستوراتى كه درباره طرز رفتار با اقليتهاى مذهبى به ما
رسيده است، تطبيق مىكند. [3]
[صافات:]
«وَالصَّافَّاتِ
صَفّاً»
«صافات» جمع «صافّه» است كه آن نيز به نوبه خود مفهوم جمعى دارد، اشاره به گروهى است كه صف
كشيدهاند؛ بنابراين «صافات» بيانگر صفوف متعدد است. [4]