نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 32
[أَخِلَّاء:]
«الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ»
«اخلّاء» جمع
«خليل» از مادّه «خَلّة» به معناى
مودت و دوستى است. و ريشه اصلى آن «خلل» (بر وزن
شرف) به معناى فاصله ميان دو جسم است؛ و از آنجا كه محبت و دوستى در لابلاى قلب
انسان نفوذ مىكند، اين واژه در آن به كار رفته است. [1]
[أَخْلَدَ:]
«أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ»
«أَخْلَدَ» از مادّه
«اخْلاد» به معناى سكونت دائمى در يكجا اختيار كردن است. بنابراين
«أَخْلَدَ الَى الأَرْضِ» يعنى براى هميشه به زمين چسبيد كه در
اينجا كنايه از جهان ماده، زرق و برق و لذات نامشروع زندگى مادى است.
«أَخْلَد» در سوره «همزه» به صورت
«فعل ماضى» آمده است، يعنى او گمان مىكند اموالش او را به صورت يك موجود
جاودانه در آورده است، نه مرگ مىتواند به سراغ او آيد، نه بيمارىها و حوادث جهان
مشكلى براى او ايجاد مىكند؛ چرا كه مشكلگشا در نظرش تنها مال و ثروت است و او
اين مشكلگشا را در دست دارد. [2]