نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 317
كفر تفسير كردهاند و بعضى به گمراهى، و گاه به جدايى از حق و توجّه به باطل. [1]
[شُقَّة:]
«وَلكِنْ بَعُدَتْ
عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ»
«شُقَّة» از مادّه «شَقّ» به معناى زمينهايى پرسنگلاخ و يا راههاى دور و دراز است كه عبور از آن با
مشقت توأم است. [2]
[شَقِىّ:]
«فَمِنْهُمْ
شَقِىٌّ وَ سَعِيْدٌ»
«شَقِىّ» از مادّه «شقاوت» به معناى فراهم بودن اسباب گرفتارى، مجازات و بلاست و «شَقِىّ» به كسى گفته مىشود كه اسباب گرفتارى، بلا و
مجازات براى خود فراهم مىسازد؛ و بعضى آن را به كسى كه قبول نصيحت نمىكند تفسير
كردهاند و پيدا است كه اين دو معنا از هم جدا نيست. [3]
[شكر:]
«قَلِيْلٌ مِّنْ
عِبادِىَ الشَّكُورُ»
«شكر» در اصل به معناى اعتراف به نعمت است. و «راغب» در «مفردات» مىگويد:
«شكر» همان تصور نعمت و اظهار آن است.
بعضى گفتهاند: در اصل «كَشر» به معناى «كشف» (بر وزن آن) بوده است، سپس مقلوب گشته و
«شكر» شده است، و نقطه مقابل آن «كفر» است كه فراموشى نعمت و پوشاندن آن مىباشد.
سپس، به تقسيم «شكر» به شعب سهگانه: «شكر قلب» يعنى انديشه درباره نعمت، و «شكر
زبان» يعنى ثنا گفتن بر منعم، و «شكر ساير اعضا» يعنى قدردانى و پاسخگوئى در برابر
نعمت، پرداخته است. [4]
[شَكْل:]
«وَ ءَاخَرُ مِنْ
شَكْلِهِ أَزْواجٌ»
«شَكْل» (به فتح شين) به معناى مثل و مانند است. [5]
[شكور:]
«لِكُلِّ صَبَّارٍ
شَكُورٍ»
«شكور» از مادّه «شُكر» است. «صبّار» و «شكور» هر دو صيغه مبالغه است كه يكى فزونى صبر و استقامت را مىرساند و ديگرى فزونى
شكرگزارى نعمت، اشاره به اين كه افراد باايمان نه در مشكلات و روزهاى سخت دست و
پاى خود را گم مىكنند و تسليم حوادث مىشوند و نه در روزهاى پيروزى و نعمت،
گرفتار غرور و غفلت مىگردند. «شَكُور» صيغه مبالغه، به معناى بسيار شكرگزار، فزونى شكرگزارى را
مىرساند، كه همان تكرار شكر و تداوم آن با