«شَطَط» (بر وزن وسط) به معناى خارج شدن از حدّ اعتدال، و افراط در دورى است؛ لذا، به
سخنانى كه بسيار دور از حق است، «شطط» گفته مىشود.
و اگر به حاشيه نهرهاى بزرگ «شط» مىگويند، به خاطر آن است كه از آب فاصله
زياد دارد و ديوارهاى آن بلند است. [3]
[شَعائِر:]
«مِنْ شَعآئِرِ
اللَّهِ»
«شعائر» از مادّه «شَعْر» جمع «شعيره» به معناى علامت و نشانه است؛ و «شعائر
اللّه» علامتهايى است كه انسان را به ياد خدا
مىاندازد و خاطرهاى از خاطرات مقدس را در نظرها تجديد مىكند. بنابراين «شعائر اللَّه» در
سوره «حجّ» به معناى «نشانههاى پروردگار» است كه شامل سر فصلهاى آئين الهى، برنامههاى
كلى و آنچه در نخستين بر خورد با اين آئين چشمگير است- و از جمله مناسك حج-
مىباشد كه انسان را به ياد خدا مىاندازد. [4]
[شَعْر:]
«وَ أَوْبارِها وَ
أَشْعارِهآ»
موهايى كه بر بدن چهار پايان مىرويد بعضى كاملًا خشن است، مانند موهاى بز كه
عرب آن را «شَعْر» مىگويد (و جمع آن أشعار است) و گاهى كمى نرمتر است كه آن را «پشم» مىگويند و عرب
آن را «صوف» مىنامد و گاهى از آن هم نرمتر است كه آن را «كرك» مىناميم كه عرب آن را «وبر» مىگويد. [5]
[شعوب:]
«شُعُوباً وَ
قَبآئِلَ»
در اين كه ميان «شعوب» جمع «شَعْب» (بر وزن صعب) به معناى «گروه عظيمى از مردم» و «قبائل» جمع
«قبيله» چه تفاوتى