نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 305
[سيحُوا:]
«فَسيحُوا فِي
الأَرْضِ»
«سيحُوا» از مادّه «سياحت» به معناى گردش توأم با آرامش و مهلت است. [1]
[سِيرَة:]
«سَنُعيدُها
سِيرَتَهَا»
«سِيرَة» آن چنان كه «راغب» در «مفردات» مىگويد: به معناى حالت باطنى است اعم از اين
كه غريزى باشد يا اكتسابى، بعضى نيز آن را در اينجا به معناى هيئت و صورت تفسير
كردهاند. [2]
[سَيَصْلى:]
«سَيَصْلَوْنَ
سَعيراً»
«سَيَصْلى» در اصل، از مادّه «صَلْى» (بر وزن درد) به معناى داخل شدن در آتش و سوختن است. [3]
[سِيْقَ:]
«وَ سيقَ الَّذينَ
كَفَرُوا»
«سِيْقَ» از مادّه «سوق» (بر وزن شوق) به معناى حركت دادن و راندن است. [4]
[سيما:]
«تَعْرِفُهُمْ
بِسيمَاهُمْ»
«سيما» در لغت به معناى علامت و نشانه است، خواه در صورت باشد يا جاى ديگر، بعضى آن
را از مادّه «وَسْم» و بعضى آن را از مادّه «سَوْم» گرفتهاند. و اين كه در فارسى امروز آن را به معناى چهره و
صورت به كار مىبرند، معناى تازهاى است و گرنه در مفهوم عربى آن، چنين معنايى ذكر
نشده است، به هر حال منظور اين است كه آنها گر چه سخنى از حال خود نمىگويند، ولى
در چهرههايشان نشانههايى از رنجهاى درونى وجود دارد كه براى افراد فهميده آشكار
است. و از آنجا كه علائم خوشحالى و بدحالى بيشتر در صورت نمايان است به هنگام ذكر
اين لفظ غالباً صورت تداعى مىشود. [5]
[سَيُنْغِضُونِ:]
«فَسَيُنْغِضُونَ
إِلَيْكَ»
«سَيُنْغِضُونِ» از مادّه «إنغاض» به معناى حركت دادن سر به سوى طرف مقابل از روى تعجب است. [6]
[سينينَ:]
«وَ طُورِ سينينَ»
«سينينَ» را بعضى جمع «سينه» به معناى «درخت» دانستهاند، و با توجّه به اين كه «طور» به معناى «كوه» است، مفهوم آن كوه پر درخت مىشود.