«سُور»، در لغت به معناى ديوارى است كه در گذشته براى حفاظت به دور شهرها مىكشيدند،
و در فارسى از آن تعبير به «بارو» مىشود، و در فواصل مختلف نيز برجهايى براى محافظان و
نگهبانان داشت، و لذا مجموعاً تعبير به «برج
و بارو» مىكردند. [3]
[سوره:]
«سُورَةٌ
أَنْزَلْنَاها»
«سوره» از مادّه «سور» به معناى ارتفاع و بلندى بنا است، سپس به ديوارهاى بلندى كه سابقاً اطراف
شهرها براى حفظ از هجوم دشمنان مىكشيدند، «سور» مىگفتند.
و از آنجا كه اين ديوارها شهر را از منطقه بيرون جدا مىكرد، تدريجاً اين
كلمه، به قطعه و بخشى از چيزى- از جمله قطعه و بخشى از قرآن كه از بقيه جدا شده
است- اطلاق گرديده.
بعضى از ارباب لغت نيز گفتهاند: «سوره» به بناهاى زيبا، بلند و برافراشته
گفته مىشود؛ و به بخشهاى مختلف از يك بناى بزرگ نيز سوره مىگويند. به همين
تناسب به بخشهاى مختلف قرآن كه از يكديگر جدا است سوره اطلاق شده است. [4]
[سَوْط:]
«رَبُّكَ سَوْطَ
عَذابٍ»
«سَوْط» به معناى «تازيانه» و در اصل به معناى مخلوط كردن چيزى به چيزى است؛ سپس به تازيانه كه از
رشتههاى مختلف چرم و مانند آن بافته شده اطلاق گرديده است، و بعضى آن را كنايه از
عذاب مىدانند، عذابى كه با گوشت و خون انسان آميخته مىشود، و او را سخت ناراحت
مىكند. [5]