نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 298
پيشخريد انجام مىگيرد نيز «سلف» مىگويند چرا كه قيمت آن قبلًا پرداخته
مىشود. [1]
[سَلَقُوكُم:]
«سَلَقُوكُمْ
بِأَلْسِنَةٍ»
«سَلَقُوكُم» از مادّه «سلق» (بر وزن خلق) در اصل، به معناى گشودن چيزى با خشم و عصبانيت است؛ خواه گشودن
دست باشد، يا زبان. اين تعبير در مورد كسانى كه با لحنى آمرانه و طلبكارانه فرياد
مىكشند و چيزى را مىطلبند به كار مىرود. [2]
[سَلَكْنَاهُ:]
«سَلَكْنَاهُ في
قُلُوبِ»
«سَلَكْنَاهُ» از مادّه «سلوك» به معناى «عبور از راه» است، از سوئى آمدن و از سوى ديگر خارج شدن. [3]
[سَلَكَهُ:]
«فَسَلَكَهُ
يَنَابيعَ»
جمله «سَلَكَهُ» در اينجا به معناى آب باران را در مجارى زمين وارد ساخت، مىباشد. [4]
[سِلْم:]
«ادْخُلُوا فِي
السِّلْمِ»
«سِلْم» و «سلام»، در لغت به معناى صلح و آرامش است و بعضى آن را به معناى اطاعت تفسير
كردهاند، و اين آيه همه افراد با ايمان را به صلح و سلام و تسليم بودن در برابر
فرمان خدا دعوت مىكند. [5]
[سُلَّم:]
«أَوْ سُلَّماً فِي
السَّمآءِ»
«سُلَّم» (بر وزن خرّم)، به معناى نردبان، و گاه به معناى هر گونه وسيله است، در اين
كه آنها مدعى استماع چه چيزى بودند؟ در ميان مفسران گفتگو است، بعضى آن را به وحى
تفسير كردهاند، و بعضى ديگر نسبتهايى را كه به پيامبر صلى الله عليه و آله
مىدادند، مانند شاعر و مجنون، و يا شريكهايى كه براى خدا مىپنداشتند، و بعضى به
معناى نفى نبوت از پيامبر صلى الله عليه و آله تفسير كردهاند (جمع ميان اين معانى
نيز بعيد نيست، هر چند معناى اول از همه روشنتر است). [6]
[سَلِّمُوا:]
«وَ سَلِّمُوا
تَسْليماً»
آنچه مناسبتر با ريشه لغوى اين كلمه، و ظاهر آيه قرآن به نظر مىرسد، اين است
كه:
«سَلِّمُوا»، يا به معناى تسليم در برابر فرمانهاى پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و
آله است. و يا به معناى سلام فرستادن بر پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان: «السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ» و مانند