نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 272
با آنها شريكند، و بعضى گفتهاند «زَفِير» صدايى است كه در گلو مىپيچد. [1]
[زقّوم:]
«أَمْ شَجَرَةُ
الزَّقُّومِ»
«زقّوم» به گفته اهل لغت اسم گياهى است تلخ، بد بو و بد طعم. و به گفته بعضى از
مفسران، اسم گياهى است كه داراى برگهاى كوچك و تلخ و بد بو است، در سرزمين «تهامه» مىرويد كه
مشركان با آن آشنا بودند. و در تفسير «روح
المعانى» اضافه مىكند، اين گياه، شيرهاى دارد كه وقتى
به بدن انسان مىرسد، ورم مىكند.
«راغب» در «مفردات» مىگويد: زقّوم هر نوع غذاى تنفرآميز دوزخيان است. «لسان العرب»
مىگويد: اين ماده در اصل به معناى بلعيدن آمده است. [2]
[زكات:]
«وَ يُؤْتُونَ
الزَّكَاةَ»
«زكات» به معناى وسيع كلمه، و طبق حديث معروف: لِكُلِّ شَىْءٍ زَكَاةٌ «براى همه
نعمتها و مواهب الهى، زكاتى هست»؛ تمام اعمال نيك را شامل مىشود.
و اگر «زكات» را به معناى خصوص زكات مال تفسير كنيم، ذكر آن از ميان ساير وظائف الهى به
خاطر اهميتى است كه در عدالت اجتماعى دارد. [3]
[زَكّيها:]
«قَدْ أَفْلَحَ
مَنْ زَكَّاها»
«زَكّيها» از مادّه «تزكية» در اصل- چنان كه «راغب» در «مفردات» آورده- به معناى نمو و رشد دادن است، و «زكات» نيز در اصل به
معناى نمو و رشد است. [4]
[زِلزال:]
«زُلْزِلَتِ
الأَرْضُ زِلْزالَها»
«زِلزال» (به كسر زاى) معناى مصدرى دارد، و
«زَلزال» (به فتح زاى) معناى اسم مصدرى، و اين وضع
معمولًا در افعالى مىآيد كه به صورت مضاعف به كارى مىرود، مانند: «صلصال» و «وسواس».[5]
[زُلفى، زلفة:]
«عِنْدَنَا
زُلْفى»
«زُلْفى» و «زلفة» به معناى «مقام و منزلت و منزگاه» (در پيشگاه خدا) آمده است (مفردات راغب) و
به همين دليل، منازل شب را «زلف الليل» گويند. [6]