responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 257

خيرخواهى و اطاعت ذكر كرده‌اند، كه همه اينها در مفهوم جامع اتكاء و اعتماد و وابستگى، جمع است. [1]

[رِمّ، رَمّ:]

«إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ»

«رِمّ» (بر وزن جنّ) به معناى اجزاء خردى است كه از چوب يا كاه بر زمين مى‌ريزد و «رَمّ» و «ترميم» نيز به معناى اصلاح اشياء پوسيده است. [2]

[رَمْز:]

«ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزاً»

«رَمْز» در اصل، اشاره كردن با لب‌ها را گويند، به صداى آهسته نيز «رَمْز» گفته مى‌شود؛ اين واژه در گفتگوهاى معمولى، معناى وسيع‌ترى پيدا كرده و به هر سخن و اشاره و نشانه‌اى كه مطلبى را مخفيانه يا به طور غير صريح، برساند، رمز مى‌گويند. [3]

[رِمّة، رُمّة:]

«الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ»

«رِمة» (بر وزن همت) بالخصوص به معناى استخوان پوسيده مى‌آيد و «رُمة» (بر وزن قبه) به طناب پوسيده گفته مى‌شود. [4]

[رَمِيم:]

«يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ»

«رَمِيم» از مادّه‌ «رم» به گفته «راغب» در «مفردات» اصل‌ «رَمّ» (بر وزن ذم) به معناى اصلاح و ترميم موجود كهنه و پوسيده است و از مادّه‌ «رمة» (بر وزن منة)، به استخوان‌هاى پوسيده مى‌گويند. [5]

[رَواح:]

«وَ رَواحُها شَهْرٌ»

«رَواح» طرف غروب را مى‌گويند، كه حيوانات براى استراحت به جايگاه خود باز مى‌گردند، ولى، از قرائن بر مى‌آيد كه در آيه مورد بحث، «رَواح» نيم دوم روز است، و مفهوم آيه اين است كه سليمان عليه السلام از صبح تا به ظهر، با اين مركب راهوار، به اندازه يك ماه مسافران آن زمان راه مى‌رفت و نيم دوم روز، نيز به همين مقدار راه مى‌پيمود. [6]

[رَواسِى:]

«أَلْقَيْنَا فيها رَواسِيَ»

«رَواسِى» جمع‌ «راسيه» به معناى ثابت و پا بر جاست لذا به معناى كوه‌هاى سخت و پا بر جا آمده است و از آنجا كه اين گونه كوه‌ها از ريشه با هم پيوند دارند، ممكن است اشاره به اين پيوستگى باشد. و از نظر علمى ثابت شده كه اين به هم پيوستگىِ ريشه‌اى كوه‌ها، اثر عميقى در جلوگيرى از لرزش‌هاى زمين دارد. [7]

[رَوْث:]

«رَوْث» به معناى سرگين مى‌باشد. [8]

[رَوْح:]

«وَ لا تَيْأَسُواْ مِّن رَّوْحِ اللَّهِ»

«رَوْح» به معناى رحمت، راحت، فَرَج و گشايش كار است. «راغب» در «مفردات» مى‌گويد: «رَوح» (بر وزن لَوح) و «رُوح» (بر وزن نوح) هر دو در اصل به يك معناست و به معناى‌ «جان» و «تنفس» است، سپس «رَوح» (بر وزن لَوح) به معناى رحمت و فرج آمده است، به خاطر اين كه هميشه به هنگام گشايش مشكلات، روح و جان تازه‌اى به انسان دست مى‌دهد و نفس آزاد مى‌كشد.

و به تعبير ديگر، مى‌توان گفت كه‌ «رَوْح» اشاره به تمام امورى است كه انسان را از ناملائمات رهايى مى‌بخشد تا نفسى آسوده كشد. مفسران اسلامى تفسيرهاى متعددى براى اين واژه ذكر كرده‌اند كه شايد بالغ بر ده تفسير شود:

گاه، گفته‌اند: «رَوْح» به معناى «رحمت»، گاه، گفته‌اند: «روح» نجات از آتش دوزخ، گاه،


[1]. هود، آيه 113 (ج 9، ص 312)؛ قصص، آيه 17 (ج 16، ص 58)

[2]. ذاريات، آيه 42 (ج 22، ص 377)

[3]. آل عمران، آيه 41 (ج 2، ص 628)

[4]. يس، آيه 78 (ج 18، ص 483)؛ ذاريات، آيه 42 (ج 22، ص 377)

[5]. يس، آيه 78 (ج 18، ص 482)؛ ذاريات، آيه 42 (ج 22، ص 377)

[6]. سبأ، آيه 12 (ج 18، ص 48)

[7]. حجر، آيه 19 (ج 11، ص 68)؛ انبياء، آيه 31 (ج 13، ص 433)؛ نمل، آيه 61 (ج 15، 546)

[8]. نحل، آيه 66 (ج 11، ص 317)

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 257
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست