نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 255
[رقيم:]
«أَصْحابَ
الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ»
«رقيم» در اصل از مادّه «رقم» به معناى نوشتن است و به عقيده غالب مفسران، اين نام ديگرى
است، براى «اصحاب كهف»؛ چرا كه سرانجام نام آنها را بر لوحهاى نوشته و بر در غار
نصب كردند.
بعضى نيز، آن را نام كوهى مىدانند كه غار در آن واقع شده بود. بعضى آن را نام
سرزمينى مىدانند كه آن كوه در آن بوده. و بعضى نام شهر و ديارى كه «اصحاب كهف» از
آن بيرون آمدند. ولى معناى اول صحيحتر به نظر مىرسد. [1]
[رُقيه:]
«وَ قيلَ مَنْ
راقٍ»
«رُقيه» (بر وزن لقمه) به معناى «بالا رفتن» است، اين واژه (رقيه) به اوراد و دعاهايى
كه موجب نجات مريض مىشود اطلاق گرديده. [2]
[رِكَاب:]
«مِنْ خَيْلٍ وَ لا
رِكَابٍ»
«رِكَاب» از مادّه «ركوب» معمولًا به معناى «شتران سوارى» مىآيد. [3]
[رُكَام:]
«ثُمَّ يَجْعَلُهُ
رُكَاماً»
«رُكَام» (بر وزن غلام) به معناى اشيايى است كه روى هم متراكم شدهاند. [4]
«رِكْز» به معناى صداى آهسته است، و به چيزهايى كه در زير زمين پنهان مىكنند، «ركاز» گفته مىشود،
يعنى اين اقوام ستمگر و دشمنان سرسخت حق و حقيقت، آن چنان درهم كوبيده شدند كه حتى
صداى آهستهاى از آنان به گوش نمىرسد. [6]
[ركض:]
«إِذا هُمْ مِّنْها
يَرْكُضُونَ»
«ركض» هم به معناى دويدن با سرعت، و هم به معناى دواندن مَركب مىآيد، گاهى نيز به
معناى كوبيدن پا بر زمين آمده است، مانند:
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلُ بارِدٌ وَ شَرابٌ «اى ايوب! پاى خود را بر زمين بكوب، چشمهاى مىجوشد كه هم براى شستشو و هم
براى نوشيدن آماده است». [7]