نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 254
درختان» است، و سپس به پارچههاى زيباى رنگارنگ كه، بىشباهت به منظره باغها
نيست، اطلاق شده. بعضى از مفسران در اينجا فرش معروف «نگارستان انوشيروان» را به
صورت مثالى ذكر كردهاند، همان فرش فوق العاده گرانقيمتى كه منظره يك باغ را منعكس
مىكرد. [1]
[رقّ:]
«في رَقٍّ
مَنْشُورٍ»
واژه «رقّ» از مادّه «رقت» در اصل، به معناى نازك و لطيف بودن است، و به كاغذ يا پوست نازكى كه مطلبى بر
آن مىنويسند نيز گفته مىشود. [2]
[رقبه:]
«فَتَحْريرُ
رَقَبَةٍ مِّنْ قَبْلِ»
بعضى از ارباب لغت معتقدند كه «جيد»، «عنق» و «رقبه» هر سه معناى مشابهى دارند، با اين تفاوت كه «جيد» به قسمت
بالاى سينه گفته مىشود، و «عنق» به پشت گردن يا همه گردن و «رقبه» به گردن گفته
مىشود، و گاه به يك انسان نيز مىگويند:
مانند «فك رقبة» يعنى آزاد كردن انسان.
«رَقَبة» در اصل به معناى «گردن» است ولى، در اينجا كنايه از «انسان» مىباشد و اين به
خاطر آن است كه گردن از حساسترين اعضاى بدن محسوب مىشود، همان گونه كه گاهى واژه
«رأس» (سر) را به كار مىبرند و منظور «انسان» است، مثلا به جاى پنج نفر پنج «سر»
گفته مىشود. [3]
[رَقيب:]
«كَانَ عَلَيْكُمْ
رَقيباً»
«رَقيب» در اصل، به كسى مىگويند كه از محل مرتفعى به اوضاع نظارت كند، و سپس، به
معناى حافظ و نگهبان چيزى آمده است؛ زيرا نگهبانى از لوازم نظارت است. بلندى محل
رقيب، ممكن است از نظر ظاهرى بوده باشد كه بر مكان مرتفعى قرار گيرد و نظارت كند و
ممكن است از نظر معنوى بوده باشد، و در اصل از «رقبة» كه به معناى «گردن» است گرفته شده، و اين معنا
يا به خاطر آن است كه شخص حافظ و مراقب، گردن كسى را كه در حفاظت او است حفظ
مىكند (كنايه از اين كه جان او را حفظ مىكند) و يا به خاطر اين كه گردن مىكشد
تا برنامه پاسدارى و حفاظت را انجام دهد.
و غالب مفسران معتقدند كه «رقيب» در سوره «ق» فرشتهاى است كه در سمت راست قرار دارد. [4]