نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 253
[رَطْب:]
«وَ لا رَطْبٍ وَ
لا يابِسٍ»
«رَطْب» به معناى «تر» و «يابس» به معناى «خشك» است، ولى در
روايات «ورقة» به معناى جنين سقط شده و «حبّة» به معناى فرزند و «ظلمت
الارض» به معناى رَحِم مادران و «رطب» به معناى آنچه از نطفهها زنده مىماند و «يابس» به معناى آنچه
از بين مىرود تفسير شده است.
اين روايات دالّ بر اين است كه ائمه عليهم السلام مىخواهند مسلمانان را
متوجّه كنند كه در تفسيرآيات با يك ديد وسيع بهقرآنبنگرند. [1]
«رَغَد» (بر وزن صمد) به معناى فراوان، گسترده و گوارا است. [3]
[رُفات:]
«أَ إِذا كُنَّا
عِظاماً وَ رُفاتاً»
«رُفات» (بر وزن كرات)، به هر چيزى كه كهنه، پوسيده و متلاشى شود مىگويند. [4]
[رَفَثَ:]
«لَيْلَةَ
الصِّيامِ الرَّفَثُ»
«رَفَثَ» (بر وزن قفس) در اصل، به معناى سخنى است كه متضمن مطلبى باشد كه ذكر آن قبيح
است، اعم از آميزش جنسى و يا مقدمات آن، سپس كنايه از جماع قرار داده شده، ولى
بعضى تصريح كردهاند كه واژه «رَفَثَ» تنها در صورتى به اين نوع گفتگوها اطلاق مىشود كه در حضور
زنان باشد و اگر در غياب آنها باشد، رفث ناميده نمىشود.
بعضى نيز، اصل آن را به معناى تمايل عملى به زنان دانستهاند كه از مزاح، لمس و
تماس شروع مىشود و به آميزش جنسى پايان مىگيرد. [5]
[رِفْد:]
«بِئْسَ الرِّفْدُ
الْمَرْفُودُ»
«رِفد» در اصل به معناى كمك كردن به انجام كارى است، حتى اگر چيزى را تكيه به چيز
ديگرى بدهند، از آن تعبير به «رِفْد» مىكنند، ولى كم كم اين كلمه بر عطا و بخشش اطلاق
شده؛ چرا كه كمكى است از ناحيه عطا كننده به شخص عطا شونده. [6]