نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 252
كتاب «اصول كافى» در باب «طبقات الانبياء و الرّسل» و باب «الفرق بين
النبىّ و الرّسل» آورده چنين استفاده مىشود كه «رسول» كسى است
كه علاوه بر دريافت وحى، در خواب و شنيدن صداى فرشته، خود او را هم مشاهده مىكند.
البته، آنچه در اين روايات وارد شده، با تفسيرى كه گفتيم، منافات ندارد؛ چرا
كه ممكن است مأموريتهاى متفاوت پيامبر و رسول تأثير در نحوه دريافت آنها از وحى
داشته باشد، و به تعبير ديگر، هر مرحلهاى از مأموريت، همراه با مرحله ويژهاى از
وحى است (دقت كنيد).
«راغب» در «مفردات» مىگويد: «رسول»
از كلماتى است كه هم بر «مفرد» و هم بر «جمع» اطلاق مىگردد، هر چند گاهى آن را
جمع مىبندند و «رسل» مىگويند. بعضى نيز آن را مصدر و به معناى رسالت دانستهاند،
و مىدانيم كه در مصدر تثنيه و جمع نيست، (در «لسان العرب» مىخوانيم:
الرسول بمعنى الرسالة) ولى مسلماً اين واژه معمولًا معناى وصفى را مىرساند و
لذا در بسيارى از موارد تثنيه و جمع بسته شده و در همين داستان موسى و هارون در
سوره «طه» آيه 47 مىفرمايد: انَّا
رَسُولا رَبُّكَ «ما دو فرستاده پروردگار توايم». [1]
[رُشْد:]
«قَدْ تَبَيَّنَ
الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»
«رُشْد» در اصل، به معناى راه يافتن به مقصد است و در سوره «انبياء» ممكن است اشاره به حقيقت توحيد باشد كه
ابراهيم عليه السلام از سنين كودكى از آن آگاه شده بود، و ممكن است، اشاره به هر
گونه خير و صلاح به معناى وسيع كلمه، بوده باشد.
بنابراين «رشد» تعبير بسيار گسترده و جامعى است كه هر گونه امتيازى را در بر
مىگيرد، راهى است صاف، بدون پيچ و خم، روشن و واضح كه پويندگان را به سرمنزل
سعادت و كمال مىرساند. [2]
[رَصَد:]
«وَ مِنْ خَلْفِهِ
رَصَداً»
«رَصَد» در اصل، معناى «مصدرى» دارد و به معناى آمادگى براى مراقبت از چيزى است، و بر
اسم «فاعل» و «مفعول» نيز اطلاق شده است، و در مفرد و جمع هر دو به كار مىرود،
يعنى به يك فرد مراقب و نگهبان يا جمعيت مراقبين و نگهبانان هر دو اطلاق مىشود. [3]