نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 23
«أَثِيمٍ» يعنى گنهكار
و به معناى كسى كه بر گناه مداومت مىكند، و در اينجا منظور كفار لجوج و تجاوز كار
و پر گناه است. [1]
[أُجاج:]
«هَذا مِلْحٌ أُجاجٌ»
«أُجاج» به معناى تلخ و گرم است و به آب تلخى
مىگويند كه گويى گلو را مىسوزاند و راه حلق را مىبندد! و در اصل از
«اجيج» آتش؛ يعنى برافروختگى و سوزندگى آن گرفته شده است. و به آبهايى كه
به خاطر شورى يا تلخى و حرارت، دهان را مىسوزاند «اجاج»
مىگويند. [2]
[إِجْتِباء:]
«قالُوا لَولَا اجْتَبَيْتَها»
«اجْتِباء» از مادّه
«جِبايَت» در اصل به معناى جمع كردن آب در حوض و مانند آن است. و از اين جهت
به حوض «جابِيَة» گفته مىشود، جمعآورى خَراج را نيز
«جِبايَت» مىگويند.
سپس به
جمعآورى چيزى به عنوان انتخاب «اجْتِباء»
گفته شده است، و جمله «لَولَا اجْتَبَيْتَها»
به معناى چرا انتخاب نكردى است. [3]
[إِجْتَرَحُوا:]
«الَّذِيْنَ اجْتَرَحُوا»
«اجْتَرَحُوا» از مادّه
«جرح» در اصل به معناى جراحت و اثرى است كه بر اثر بيمارى و آسيب به بدن
انسان مىرسد. و از آنجا كه ارتكاب گناه گويى روح را مجروح مىسازد، مادّه
«اجتراح» به معناى انجام گناه نيز به كار رفته، و گاه در معناى وسيعترى،
يعنى هر گونه اكتساب، استعمال مىشود. و اعضاى بدن را از اين نظر
«جوارح» گويند كه انسان به وسيله آن مقاصد خود را انجام مىدهد و آنچه
مىخواهد بهدست مىآورد وكسب مىكند. [4]
[أَجْداث:]
«فَإِذا هُمْ مِّنَ الأَجْداثِ»
«أَجْداث» جمع
«جدث» (بر وزن قفس) به معناى «قبر»
است. اين تعبير نشان مىدهد كه معاد، علاوه بر جنبه روحانى، جنبه جسمانى نيز دارد؛
و از همان مواد قبلى، جسم جديد ساخته، و پرداخته مىشود. [5]