نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 21
نر
«ثور» مىگويد، به خاطر آن است كه زمين را با آن شخم مىكند.
[1]
[أَثارُوا الأَرْضَ:]
«أَثارُوا الأَرْضَ»
جمله
«أَثارُوا الأَرْضَ» (زمين را زير و رو كردند)، ممكن است اشاره به شخم
كردن زمين براى زراعت و درختكارى، يا كندن نهرها و قناتها و يا بيرون آوردن شالوده
عمارتهاى بزرگ، و يا همه اينها باشد؛ چرا كه جمله «أَثارُوا
الأَرْضَ» مفهوم وسيعى دارد كه تمام اين امور را كه مقدمه عمران و آبادى است،
شامل مىشود. [2]
[أَثارَة:]
«أَوْ أَثارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ»
علماى لغت و
مفسران براى «أَثارَة» از مادّه «أثر»
(بر وزن حلاوة) چند معنا ذكر كردهاند: «باقيمانده چيزى»، «روايت»
و «علامت»، ولى ظاهر اين است كه همه، به يك معنا
بازمىگردد، و آن اثرى است كه از چيزى باقى مىماند؛ و دليل بر وجود آن است.
[3]
[إِثَّاقَلْتُمْ:]
«إِثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ»
«اثَّاقَلْتُمْ» از مادّه
«ثِقَل» به معناى سنگينى است، و جمله
«اثَّاقَلْتُمْ الَى الأَرْضِ» كنايه از تمايل به ماندن در وطن و
حركت نكردن به سوى ميدان جهاد است؛ و يا كنايه از تمايل به جهان ماده و چسبيدن به
زرق و برق دنيا است. در هر صورت اين وضع گروهى از مسلمانان ضعيفالايمان بود، نه
همه آنها و نه مسلمانان راستين و عاشقان جهاد در راه خدا. [4]
[أَثَر:]
«قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ»
«أَثَر» از مادّه
«أثر» در تفسير اول، به معناى «خاك زير پا»
است، و در تفسير دوم به معناى «بخشى از تعليمات»
است. [5]
[أَثَرْنَ:]
«فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً»
«أَثَرْنَ» از مادّه
«اثاره» به معناى پراكندن «غبار» يا
«دود» است، و گاه به معناى «به هيجان آوردن»
نيز به كار رفته است، همچنين گاه به معناى پخش شدن امواج صوت در فضا آمده.
[6]
[أَثقال:]
«وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها»
در اين كه
منظور از «أَثْقال» (بارهاى سنگين) در اينجا چيست؟
مفسران تفسيرهاى متعددى ذكر كردهاند؛ بعضى گفتهاند: منظور