نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 20
نيست». سپس
اضافه مىكند: گاهى اين ماده در مورد كسى اطلاق مىشود كه به خاطر ضعف عقل از سخن
گفتن عاجز و ناتوان است. [1]
[إِبليس:]
«فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيْسَ»
«ابليس» اسم خاص
براى شيطانى است كه در برابر آدم عليه السلام قرار گرفت و در حقيقت رئيس همه
شياطين است! بنابراين «شيطان» اسم جنس و
«ابليس» اسم خاص (عَلَم) است. [2]
[أَتْراب:]
«قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ»
«أَتْراب» جمع
«ترب» (بر وزن شعر) به معناى «هم سن و سال»
توصيف ديگرى است براى زنان بهشتى نسبت به همسرانشان؛ چرا كه توافق سنى جاذبه را
ميان دو همسر افزون مىكند، و يا توصيفى است براى خود آن زنان، كه همه آنها هم سن
و سال و جوانند، و به معناى «مثل و مانند»
نيز آمده است. و بيشتر در مورد جنس مؤنث به كار مىرود، و به گفته بعضى در اصل از
«ترائب» به معناى دندههاى قفسه سينه گرفته شده كه شباهت زيادى با هم دارند.
[3]
[اتقان:]
«أَتْقَنَ كُلَّ شَىْءٍ»
تعبير به
«اتقان» از مادّه «تقن» كه به معناى
منظم ساختن و محكم نمودن است نيز تناسب با زمان برقرارى نظام جهان دارد؛ نه زمانى
كه اين نظام فرو مىريزد، و متلاشى و ويران مىگردد. [4]
[إِئْتَمِرُوا:]
«وَ ائْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ»
جمله
«وَ أْتَمِرُوا» از مادّه «ايتمار»،
گاه به معناى «پذيرا شدن دستور» و گاه به معناى
«مشاوره» مىآيد. و در اينجا معناى دوم مناسبتر است و تعبير
«بِمَعْرُوف» تعبير جامعى است كه هرگونه مشاورهاى را كه خير و صلاح در آن باشد،
شامل مىگردد. [5]
[أَ تَهْتَدِي:]
«نَنْظُرْ أَتَهْتَدِى أَمْ»
براى جمله
«أَ تَهْتَدِي» (آيا هدايت مىشود) از مادّه «اهتداء»
دو تفسير ذكر كردهاند؛ بعضى گفتهاند: مراد شناختن تخت خويش است، و بعضى
گفتهاند: منظور هدايت به راه خدا بهخاطر ديدن اين معجزه است. ولى ظاهر همان
معناى اول است، هر چند معناى اول خود مقدمهاى براى معناى دوم بوده است.
[6]
[أَتى:]
«أَتى أَمْرُ اللَّهِ»
كلمه
«أَتى» از مادّه «أتَىَ» هر چند فعل
ماضى و به معناى تحقق اين فرمان در گذشته است، اما مفهوم آن مضارعى است كه قطعاً
تحقق مىيابد؛ و اين در قرآن فراوان است كه مضارع قطعى الوقوع، با صيغه ماضى ذكر
مىشود. [7]
[أَثابَهُمُ:]
«فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قالُوا»
«أَثابَهُمُ» از مادّه
«ثواب» گرفته شده است كه در اصل بهمعناى «بازگشت
نمودن» و «نيكى كردن» و
«سودى به كسى رسانيدن» است. [8]
[أثاث:]
«أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلَى حِيْنٍ»
«اثاث» بهمعناى
وسائل خانه است و در اصل از مادّه «اثّ» بهمعناى
كثرت و درهم پيچيدگى گرفته شده و از آنجا كه وسائل خانه معمولًا زياد است به آن
اثاث گفتهاند؛ و به معناى متاع و زينت دنيا نيز آمده است.
[9]
[أثار:]
«أَثارُوا الأَرْضَ وَ عَمَرُوها»
«اثار» از مادّه
«ثور» (بر وزن غور) به معناى پراكنده ساختن است و اين كه، عرب به گاو