نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 208
حفظ آن و عدم دسترسى ديگران در آنجا جمعآورى مىشود، و در اصل از ماده «خَزْن» (بر وزن وزن)
به معناى حفظ و نگاهدارى چيزى است؛ بديهى است، كسى اقدام به جمعآورى و اندوختن و
حفظ چيزى مىكند كه قدرتش محدود باشد و نتواند در هر عصر و زمانى آنچه مىخواهد
فراهم سازد، لذا در موقع توانايى، آنچه لزومش را احساس مىكند، براى موقع ضرورت
مىاندوزد و در خزانه گردآورى مىكند. [1]
[خَزَنَة:]
«وَ قالَ لَهُمْ
خَزَنَتُها»
«خزنه» جمع «خازن» به معناى «محافظ و نگاهبان» و از مادّه «خزن» (بر وزن جزم) به معناى حفظ كردن چيزى است. [2]
[خِزْى:]
«وَ مِنْ خِزْيِ
يَوْمِئِذٍ»
«خِزْى» در لغت به معناى شكستى است كه به انسان وارد مىشود، خواه به وسيله خودش باشد
يا ديگرى و هر گونه رسوايى و ذلت فوقالعادهاى و فضاحت را شامل مىشود؛ زيرا در
اصل به معناى دور ساختن است و سپس به معناى «شرمندگى» آمده است (گويى لوط مىخواهد
بگويد: مرا در برابر اين ميهمانها شرمنده و از آنها دور نسازيد). [3]
[خسران:]
«هُوَ الْخُسْرانُ
الْمُبينُ»
«خسران» از مادّه «خسر» (بر وزن عسر)- چنان كه «راغب» در «مفردات» مىگويد- در اصل، به معناى «از دست
دادن سرمايه و كمبود آن» است كه گاه، به انسان، نسبت داده مىشود، و گفته مىشود:
«فلان كس زيان كرد» و گاه، به خود عمل، نسبت مىدهند و مىگويند: «تجارتش زيان
كرد». از سوى ديگر گاه، «خسران» در مورد سرمايههاى ظاهر به كار مىرود مانند مال
و مقام دنيوى و گاه، در سرمايههاى معنوى مانند صحت و سلامت و عقل و ايمان و ثواب،
و اين، همان چيزى است كه خداوند آن را «خُسْرانٌ مُبِين» نام نهاده است. و هر
خسرانى كه خداوند، در قرآن بيان كرده، اشاره به معناى دوم است نه آنچه مربوط به
سرمايههاى دنيوى و تجارتهاى معمولى است. [4]