«خَرْص» (بر وزن ترس) در اصل، به معناى «تخمين» است كه نخست در مورد تخمين مقدار ميوه
بر درختان به هنگام اجاره باغ و امثال آن به كار رفته، سپس به هر گونه حدس و تخمين
گفته شده است.
و از آنجا كه «تخمين» گاهى مطابق واقع، و گاهى بر خلاف واقع مىشود، اين كلمه در معناى دروغ نيز
استعمال شده است و در آيه فوق مىتواند به هر دو معنا باشد. [2]
[خَرَقَ:]
«رَكِبا فِي
السَّفينَةِ خَرَقَها»
«خَرَقَ» همانگونه كه «راغب» در «مفردات» مىگويد: به معناى پاره كردن چيزى از روى
فساد بدون مطالعه و فكر است، و ظاهر كار اين مرد عالم، راستى چنين بود. [3]
[خَرَقُوا:]
«وَ خَرَقُوا لَهُ
بَنين»
«خَرَقُوا» از مادّه «خَرْق» (بر وزن غرق) گرفته شده كه در اصل، به معناى پاره كردن چيزى است بدون رويه و
حساب، درست نقطه مقابل «خلق» كه ايجاد چيزى از روى حساب است.
اين دو كلمه (خلق و خرق) گاهى در مطالب ساختگى و دروغين نيز به كار مىرود،
منتها دروغهايى كه حسابشده است و با مطالعه ساخته مىشود.
اما به «خلق و اختلاق» و دروغهاى بىحساب، و به اصطلاح شاخدار «خرق و اختراق»
گفته مىشود.
يعنى آنها اين دروغها را بدون مطالعه جوانب مطلب و بدون در نظر گرفتن لوازم
آن ساختند. [4]
[خَرُّوا:]
«وَ خَرُّوا لَهُ
سُجَّداً»
«راغب» در «مفردات» مىگويد: «خَرُّوا» در اصل از مادّه
«خرير» است كه به معناى صداى آب و مانند آن مىباشد
كه از بلندى به زير مىريزد، و به كار بردن اين تعبير در مورد سجدهكنندگان، اشاره
به اين است كه آنها در همان لحظه كه براى سجده به زمين مىافتند، صدايشان به تسبيح
بلند است. [5]
[خَزائن:]
«عِنْدي خَزآئِنُ
اللَّهِ»
«خَزائن» جمع «خزينة» و «خزانه» به معناى منبع و مركز هر چيزى است كه براى