نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 195
[حمقاء:]
«حمقاء» از مادّه «حُمْق» به معناى زن احمق است. [1]
[حِمل:]
«مُثْقَلَةٌ إِلى
حِمْلِهَا»
«حِمل» (بر وزن شعر) به گفته «راغب» در «مفردات» بارى است كه بر پشت حمل مىشود؛ در
مقابل «حَمْل» (بر وزن حمد) كه بارى است كه بر شكم حمل مىشود. مانند «جنين»، و يا
آبهايى كه در دل ابرها قرار دارد، و يا ميوهاى كه بر درخت است. و چون در آيه مورد
بحث، گناه تشبيه به بارى شده كه بر دوش كشيده مىشود، حمل به كسر حاء گفته شده
است. [2]
[حَمُولَة:]
«مِنَ الأَنْعامِ
حَمُولَةً»
«حَمُولَة» از مادّه «حَمْل» معناى جمعى دارد، و چنان كه علماى لغت گفتهاند، مفرد از جنس خود ندارد، و به
معناى حيوانات بزرگ باربر مانند شتر و اسب و نظاير آنها است. [3]
[حُمّى:]
«فِي قُلُوبِهِمُ
الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ»
به حالت «تب»، «حُمّى» از مادّه «حَمّ» (بر وزن كبرى) گفته مىشود. [4]
[حميّت:]
«فِي قُلُوبِهِمُ
الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ»
«حميّت» در اصل از مادّه «حَمْى» (بر وزن حمد)، به معناى حرارتى است كه از آتش، يا خورشيد،
يا بدن انسان و مانند آن به وجود مىآيد و به همين دليل به حالت «تب»، «حُمّى»
(بر وزن كبرى) گفته مىشود و به حالت خشم و همچنين نخوت و «تعصب خشمآلود» نيز
«حميّت» مىگويند. [5]
[حَمِيد:]
«إِلى صِراطِ
الْحَميدِ»
«حَمِيد» از مادّه «حَمْد» به معناى «محمود»، به كسى مىگويند كه در خور ستايش و داراى هرگونه كمال است و در اينجا منظور
خدا است؛ بنابراين، «صِراطِ الْحَمِيدِ» به معناى راه وصول به مقام قرب و خشنودى
پروردگار است.
بعضى نيز احتمال دادهاند كه «حميد» در اينجا معناى وصفى براى صراط دارد و از
قبيل «اضافه بيانيه» است؛ بنابراين، معنا چنين مىشود آنها به سوى راهى هدايت
مىشوند كه شايسته هرگونه ستايش است. [6]