responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 189

«حطمه» نام تمام جهنم نيست بلكه نام بخش فوق العاده سوزانى از آن است. [1]

[حطّه:]

«وَ قُولُوا حِطَّةٌ»

كلمه‌ «حطّه» از مادّه‌ «حَطّ» كه در واقع شعار بنى اسرائيل به هنگام ورود به بيت المقدس بود، صورت اختصارى از جمله: مَسْئَلَتُنَا حِطَّة: «تقاضاى ما ريزش گناهان ما و يا ريزش باران عفو و رحمتت بر ما است» مى‌باشد. زيرا «حِطَّه» در اصل، به معناى نزول چيزى از طرف بالا است. [2]

[حَفَدَة:]

«أَزْواجِكُمْ بَنينَ وَ حَفَدَةً»

«حَفَدَة» جمع‌ «حافد» در اصل به معناى كسى است كه بدون انتظار پاداش، با سرعت همكارى مى‌كند، ولى در آيه مورد بحث، به عقيده بسيارى از مفسران، منظور نوه‌ها است و بعضى خصوص نوه‌هاى دخترى را گفته‌اند. بعضى ديگر معتقدند كه «حَفَدَه» به فرزندان بزرگ كه مى‌توانند كمك و همكارى كنند اطلاق شده است. و بعضى آن را هرگونه معاون و كمك‌كار را اعم از فرزندان و غير فرزندان دانسته‌اند. [3]

[حَفَظَةً:]

«وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً»

«حَفَظَةً» جمع‌ «حافظ» و در اينجا به معناى فرشتگانى است كه مأمور نگاهدارى حساب اعمال انسان‌ها هستند. [4]

[حَفِىٌّ:]

«كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها»

«حَفِىٌّ» در اصل به معناى كسى است كه پى در پى از چيزى سؤال مى‌كند و با دقت و اصرار تعقيب مى‌نمايد و از آنجا كه اصرار در سؤال باعث پيشرفت علم و دانش انسان مى‌شود، گاهى اين كلمه به معناى «عالم و دانشمند» نيز آمده است. [5]

[حَفِيظ:]

«أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً»

«حَفِيظ» از مادّه‌ «حِفْظ» به كسى مى‌گويند كه از شخص يا چيزى مراقبت كرده و او را از زيان و ضرر حفظ مى‌كند. «حَفِيظ» از اين نظر كه صفت مشبهه است و معناى ثبات و دوام را مى‌رساند با «حافظ» كه اسم فاعل است تفاوت دارد، بنابراين «حفيظ» به معناى كسى است كه به طور مداوم مراقب حفظ چيزى مى‌باشد؛ در نتيجه مفهوم آيه چنين مى‌شود كه مسئوليت پيامبر صلى الله عليه و آله مسئوليت رهبرى، هدايت و دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد است. [6]


[1]. همزه، آيات 4، 5 (ج 27، ص 340)

[2]. اعراف، آيه 161 (ج 6، ص 490)

[3]. نحل، آيه 72 (ج 11، ص 345)

[4]. انعام، آيه 61 (ج 5، ص 340)

[5]. اعراف، آيه 187 (ج 7، ص 59)

[6]. نساء، آيه 80 (ج 4، ص 41)؛ انعام، آيه 104 (ج 5، ص 484)؛ ق، آيه 32 (ج 22، ص 289)

نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 189
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست