«راغب» در «مفردات» مىگويد: اصل «حق»
به معناى «مطابقت و موافقت» است، و اين كلمه، بر چند معنا اطلاق مىشود:
نخست- كسى كه چيزى را بر اساس حكمت ايجاد مىكند، و
به همين دليل به خداوند حق گفته مىشود «فَذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ».
دوم- به چيزى كه بر اساس حكمت ايجاد شده نيز حق
گفته مىشود، و چون عالم هستى فعل خدا است و موافق با حكمت، تمام آن حق است، چنان
كه قرآن مىگويد:
مَا خَلَقَ اللَّهُ ذلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ: «خداوند اين موجودات (خورشيد و
ماه و منازل آنها) را جز به حق نيافريده».
سوم- به اعتقاداتى كه مطابق واقعيتهاست حق گفته
مىشود: فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ
«خداوند مؤمنان را به سوى آنچه از حق اختلاف كرده بودند رهنمون شد».
چهارم- به سخنان و افعالى كه بر طبق وظيفه و در وقت
مقرر انجام مىشود نيز، حق گفته مىشود، همان گونه كه مىگوئيم:
«سخن تو حق است و كردارت حق».
بنابراين، گاهى «حق» به كارى گفته مىشود كه بر وفق حكمت و از روى حساب و نظم
آفريده شده است، گاه به شخصى كه چنين كارى را انجام داده است، گاه به اعتقادى كه
مطابق واقع است و گاه به گفتار و عملى گفته مىشود كه به اندازه لازم و در وقت
لزومش انجام گرفته است؛ به هر حال نقطه مقابل آن «باطل»، «ضلال»، «لعب» و «بيهوده»
و مانند اينها است، حق موضوع ثابت و پابرجايى است كه باطل به آن راه ندارد.
«حقّ» در سوره «يونس» در مقابل «باطل» نيست، بلكه منظور اين است كه آيا اين مجازات و كيفر واقعيت
دارد و تحقق مىيابد؟ زيرا «حق» و «تحقق» هر دو از يك مادهاند، البته حق در مقابل
باطل، اگر به معناى وسيع كلمه تفسير شود، شامل هر واقعيت موجود مىگردد، و نقطه
مقابل آن معدوم و باطل است.
و اين معنا درباره قيامت كاملًا صادق است، به علاوه روزى است كه «حق» هر كس به
او داده مىشود، حقوق مظلومان از ظالمان گرفته خواهد شد، و «حقايق» و اسرار درون
به ظهور مىپيوندد، بنابراين روزى است به تمام معناى حق. [1]