نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 182
و اين حال افراد لجوج و بىايمان است كه فكرشان بسيار كوتاه و روحشان
فوقالعاده كوچك و ناتوان است. و كمترين گذشتى در زندگى ندارند و در اصل، به معناى
مركز اجتماع درختان در هم پيچيده است، سپس توسعه يافته و به هر نوع گرفتگى و ضيق
اطلاق شده است و از آنجا كه اجتماع و انبوه جمعيت، توأم با تنگى و ضيق مكان و
كمبود جا است، اين كلمه به معناى «ضيق و تنگى»، «ناراحتى» و «مسئوليت و تكليف»
آمده است، و در سوره «توبه» به معناى اخير، يعنى مسئوليت و تكليف مىباشد. [1]
[حَرْد:]
«عَلى حَرْدٍ
قادِرينَ»
«حَرْد» (بر وزن سرد) به معناى ممانعت توأم با شدت و غضب است؛ آرى، آنها از تمنا و
انتظار مستمندان عصبانى بودند و تصميم داشتند با كمال قدرت از آنها جلوگيرى كنند
(و لذا اين تعبير در مورد سالهايى كه باران قطع مىشود، يا شترى كه شير آن نيز
قطع شده به كار مىرود). [2]
[حَرَس:]
«حَرَساً شَديداً
وَ شُهُباً»
«حَرَس» (بر وزن قفس) جمع «حارس» به معناى نگاهبان، و بعضى آن را اسم جمع دانستهاند. [3]
[حرص:]
«حَريصٌ
عَلَيْكُمْ»
«حرص» در لغت، به معناى شدت علاقه به چيزى است، و جالب اين كه در سوره «توبه»، به طور مطلق
مىگويد: «حريص بر شما است»، نه سخنى از هدايت به ميان مىآورد و نه از چيز ديگر.
اشاره به اين كه به هر گونه خير و سعادت شما، و به هر گونه پيشرفت و ترقى و
خوشبختيتان عشق مىورزد (و به اصطلاح، حذف متعلق دليل بر عموم است). [4]
[حَرَض:]
«حَتَّى تَكُونَ
حَرَضاً»
«حَرَض» (بر وزن مرض) به معناى چيز فاسد و ناراحتكننده است، در اينجا به معناى
بيمار، نحيف، لاغر و مشرف بر مرگ مىباشد. [5]
[حُرُمات:]
«وَالْحُرُمَاتُ
قِصاصٌ»
«حُرُمات» جمع «حرمه» به معناى چيزى است كه بايد آن را حفظ كرد و احترام آن را نگه داشت؛ و حَرَم
را از اين جهت حَرَم