نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 183
گفتهاند كه جاى محترمى است و هتك آن جايز نيست. و اعمال نامشروع و قبيح را از
اين جهت حرام مىگويند كه ممنوعيت دارد؛ همانگونه كه در مورد حرم، يا ماه حرام
بعضى اعمال ممنوع است. [1]
[حرور:]
«وَ لَا الظِّلُّ
وَ لَا الْحَرُورُ»
«راغب» در «مفردات» مىگويد: «حَرُور» از مادّه «حرارة» (بر وزن قبول)
به معناى باد داغ و سوزان است (بادى مرگبار و خشككننده). بعضى آن را به معناى
«باد سموم» دانستهاند، و بعضى به معناى شدت حرارت آفتاب.
«زمخشرى» در «كشاف» مىگويد: «سموم»
به بادهاى موذى و كشندهاى مىگويند كه در روز مىوزرد اما «حرور» به همين بادها
گفته مىشود، اعم از اين كه در روز باشد، يا در شب، به هر حال، چنين بادى كجا و
سايه خنك و نشاطآفرين، كه روح و جسم انسان را نوازش مىدهد، كجا؟ [2]
[حِزب:]
«إِنَّمَا يَدْعُوا
حِزْبَهُ»
«حِزب» در اصل به معناى «جماعت و گروهى» است كه داراى تشكل و شدت عمل باشند؛ ولى
معمولًا به هر گروه و جمعيتى كه پيروى از برنامه و هدف خاصى مىكنند، اطلاق
مىشود. [3]
[حَزَن:]
«أَذْهَبَ عَنَّا
الْحَزَنَ»
«حَزَن» (بر وزن عدم) و «حُزن» (بر وزن مزد) چنان كه در بسيارى از كتب لغت و تفسير آمده،
هر دو به يك معناست و در اصل به معناى ناهموارى زمين است؛ و از آنجا كه غم و اندوه
روح انسان را ناهموار و خشن مىسازد، اين تعبير در اين معنا به كار رفته است. [4]
[حساب:]
«مَا عَلَيْكَ مِنْ
حِسابِهِم»
در اين كه منظور از «حساب» در اينجا چه حسابى است؟ در ميان مفسران گفتگو است:
بعضى احتمال دادهاند كه منظور از «حساب»، حساب روزى آنها است، يعنى اگر دست
آنها از مال و ثروت تهى است بارى بر دوش تو نمىگذارند؛ زيرا حساب روزى آنها با
خدا است. همان گونه كه تو نيز بار زندگى خود را بر دوش آنها نمىگذارى و حساب روزى
تو با آنها نيست.
ولى ظاهر اين است كه منظور از «حساب»، حساب اعمال است همانطور كه بسيارى از
مفسران گفتهاند. [5]