«ثُعْبان» به معناى مار عظيم است كه از آن در فارسى تعبير به «اژدها» مىشود. «راغب» در
«مفردات» احتمال داده كه اين واژه از مادّه «ثعب» به معناى جريان آب گرفته شده
باشد؛ زيرا حركت اين حيوان به نهرهايى شباهت دارد كه به صورت مارپيچ، حركت مىكند
و «ثعبان مبين» به معناى اژدهاى آشكار است. [2]
[ثقب:]
«ثقب» سوراخى را گويند كه در چوب ايجاد مىكنند. [3]
[ثَقِفْتُمُوهُمْ:]
«حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ»
«ثَقِفْتُمُوهُمْ» از مادّه «ثقافت» به معناى «دست يافتن بر چيزى با دقت و مهارت» است. [4]
[ثُقِفُوا:]
«أَيْنَ مَا
ثُقِفُوا»
«ثُقِفُوا» در اصل، از مادّه «ثقف» (بر وزن سقف) و ثقافت به معناى يافتن چيزى با مهارت است، و
به هر چيزى كه انسان با دقت و مهارت به آن دست يابد اين واژه اطلاق مىشود و اگر
به علم و فرهنگ، ثقافت گفته مىشود نيز به همين جهت است. [5]
[ثَقَل:]
«لَكُمْ أَيُّهَ
الثَّقَلانِ»
«ثَقَل» (بر وزن خبر) معمولًا به متاع و بار مسافر گفته مىشود، و اطلاق آن بر گروه
جن و انس به خاطر سنگينى معنوى آنهاست؛ چرا كه خداوند به آنها از نظر عقل، شعور،
علم و آگاهى، وزن و ارزش خاصى داده است، هر چند از نظر جسمى نيز در مجموع، سنگينى
قابل ملاحظهاى دارند. [6]
[ثَقَلان:]
«لَكُمْ أَيُّهَ
الثَّقَلانِ»
«ثَقَلان» از مادّه «ثِقْل» (بر وزن كبر) به معناى بار سنگين است، و به معناى «وزن» نيز آمده است. [7]