نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 153
ث
[ثاقِب:]
«فَأَتْبَعَهُ
شِهابٌ ثاقِبٌ»
«ثاقِب» از مادّه «ثقب» به معناى نافذ و سوراخكننده است، گويى بر اثر نور شديد، صفحه چشم را سوراخ
كرده و به درون چشم انسان نفوذ مىكند؛ و در اينجا اشاره به اين است كه به هر
موجودى اصابت كند آن را سوراخ كرده و آتش مىزند. [1]
«ثاوى»، از مادّه «ثوى»، به معناى اقامه توأم با استقرار است، و به همين جهت، جايگاه و قرارگاه را «مثوى» مىگويند. [3]
[ثَبَّطَهُمْ:]
«فَثَبَّطَهُمْ وَ
قيلَ اقْعُدُوا»
«ثَبَّطَهُمْ» از مادّه «تَثْبيط» به معناى توقيف و جلوگيرى از انجام كار است. [4]
[ثُبُور:]
«دَعَوْا هُنَالِكَ
ثُبُوراً»
«ثُبُور» از مادّه «ثَبَر» در اصل به معناى «هلاك و فساد» است؛ و به هنگامى كه انسان در برابر چيز
وحشتناك و مهلكى قرار مىگيرد، گاهى فرياد «وا
ثبورا»! بلند مىكند، كه مفهومش «اى مرگ بر من» است. [5]
[ثَجَّاج:]
«مِنَ
الْمُعْصِراتِ مآءً ثَجَّاجاً»
«ثَجَّاج» از مادّه «ثجّ» (بر وزن حج) به معناى فرو ريختن آب به صورت، پى در پى و فراوان است، و با
توجّه به اين كه «ثَجَّاج» صيغه مبالغه است، كثرت و فزونى بيشترى را بيان مىكند،
و در مجموع معناى آيه چنين مىشود كه ما از ابرهاى بارانزا آبى فراوان و پى در پى
فرو فرستاديم. [6]
[ثَرى:]
«وَ مَا تَحْتَ الثَّرَى»
«ثَرى» از مادّه «ثَرْى» در اصل به معناى «خاك مرطوب» است و از آنجا كه تنها قشر روى زمين بر اثر تابش
آفتاب و وزش باد، مىخشكد ولى طبقه زيرين غالباً مرطوب است به اين طبقه، «ثرى»
گفته مىشود و به اين ترتيب، «مَا تَحْتَ
الثَّرى» به معناى اعماق زمين و جوف آن است كه همه آنها