نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 146
در «مفردات»، به معناى افكار نامطلوبى است كه از دل انسان مىگذرد، و اصل آن،
از كلمه «وسواس» گرفته شده كه به معناى «صداى زينتآلات» و همچنين پيام و صداى
مخفى است. [1]
[تُؤْفَكُونَ:]
«هُوَ فَأَنّى
تُؤْفَكُونَ»
«تُؤْفَكُونَ» از مادّه «افك» (بر وزن فكر) به هر چيزى گفته مىشود كه از حالت اصليش دگرگون گردد، لذا به
هر سخنى كه از حق، انحراف پيدا كند «افك» مىگويند، و اين كه مىبينيم به معناى «دروغ و تهمت» به
كار مىرود از همين نظر است؛ منتهى بعضى معتقدند كه اين كلمه بيانگر دروغ و
تهمتهاى بزرگ است. [2]
[تُوَفَّونَ:]
«تُوَفَّوْنَ
أُجُورَكُمْ»
«تُوَفَّونَ» از مادّه «تَوفيَة» كه به معناى پرداخت كامل است، نشان مىدهد كه اجر و پاداش انسان به طور كامل
در روز قيامت پرداخت مىگردد؛ بنابراين مانعى ندارد كه در عالم برزخ (جهانى كه
واسطه ميان دنيا و آخرت است) قسمتى از نتائج اعمال خود و پاداش و كيفر را ببيند،
زيرا اين پاداش و كيفر برزخى كامل نيست. [3]
[توفِّى:]
«وَ هُوَ الَّذي
يَتَوَفَّاكُمْ»
«توفِّى» از مادّه «توفِّى» در لغت به معناى باز گرفتن است، و اين كه خواب را يك نوع باز گرفتن روح معرفى
كرده، به خاطر آن است كه خواب- همان طور كه معروف است- برادر مرگ است.
«تَوَفِّى» از مادّه «وَفَىَ» به معناى قبض و دريافت كامل نيز آمده است. [4]
[تُوقِدُون:]
«أَنْتُمْ مِّنْهُ
تُوقِدُونَ»
«تُوقِدُون» از مادّه «وقود» (بر وزن قبور) به معناى روشن شدن آتش است. [5]
[تُوَقِّرُوهُ:]
«وَ تُوَقِّرُوهُ
وَ تُسَبِّحُوهُ»
«تُوَقِّرُوهُ» از مادّه «توقير» از ريشه «وقر» به معناى سنگينى است؛ بنابراين «توقير» در اينجا به معناى تعظيم و بزرگداشت
است.
مطابق اين تفسير ضميرى كه در «تُوَقِّرُوهُ» آمده، به شخص پيامبر صلى الله
عليه و آله باز مىگردد، و هدف از آن دفاع از او در مقابل دشمن و تعظيم و بزرگداشت
او است (اين تفسير را