نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 145
«تَنُوء» از مادّه «نوء»، به معناى قيام كردن با زحمت و سنگينى است، و در مورد بارهاى پروزنى به كار
مىرود، كه وقتى انسان آن را حمل مىكند، از سنگينى آن را به اين طرف و آن طرف،
متمايل مىسازد! [1]
[تَوَّاب:]
«وَ أَنَا
التَّوَّابُ الرَّحيمُ»
«تَوَّاب» صيغه مبالغه است و به معناى كسى است كه بسيار بازگشتكننده مىباشد. [2]
[تَواصَوا:]
«وَ تَواصَوْا
بِالصَّبْرِ»
«تَواصَوا» از مادّه «تواصى» همان گونه كه «راغب» در «مفردات» آورده، به معناى آن است كه بعضى، بعض ديگر
را سفارش كنند. [3]
[تورات:]
«التَّوْراةَ وَ
الإِنْجيلَ»
«تورات» در اصل يك لغت عبرى است و به معناى
«شريعت و قانون» مىباشد، و سپس به كتابى كه از طرف خداوند بر
موسى بن عمران نازل گرديد گفته شده، گاهى به مجموعه كتب «عهد عتيق» و گاهى به «اسفار پنجگانه» آن نيز گفته مىشود. [4]
[تُورُون:]
«النَّارَ الَّتي
تُورُونَ»
«تُورُون» از مادّه «ورى» (بر وزن نفى) به معناى «مستور ساختن» است، و به آتشى كه در وسائل آتشافروزى
نهفته است و آن را از طريق جرقه زدن بيرون مىآورند، «ورى» و «ايراء» مىگويند. [5]
[توريه:]
«توريه» (بر وزن توصيه) كه گاهى از آن
به «معاريض» تعبير مىشود اين است كه انسان سخنى بگويد كه باطنش مطلب حقى باشد، ولى طرف
مقابل، از ظاهر آن چيز ديگرى استفاده كند و اين مخصوص مواردى است كه انسان در
تنگنا قرار بگيرد كه مىخواهد دروغ نگويد و در عين حال، حفظ ظاهر نيز داشته باشد.
فى المثل كسى از ديگرى سؤال مىكند: كى از سفر آمدى؟ او پاسخ مىدهد:
پيش از غروب، در حالى كه پيش از ظهر آمده است؛ شنونده از ظاهر اين كلام، كمى
قبل از غروب را مىفهمد، در حالى كه گوينده، قبل از ظهر را اراده كرده، چرا كه آن
هم قبل از غروب است! [6]