نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 144
[تَنَازَعْتُمْ:]
«تَنَازَعْتُمْ» به معناى به اختلاف پرداختيد، مىباشد. [1]
[تَنَاوُش:]
«وَ أَنَّى لَهُمُ
التَّنَاوُشُ»
«تَنَاوُش» از مادّه «نوش» (بر وزن خوف) به معناى بر گرفتن چيزى است، و بعضى آن را به معناى گرفتن با
سهولت دانستهاند، يعنى آنها چگونه مىتوانند به آسانى به چنين هدف دور دستى راه
يابند؟ [2]
[تَنَزَّلُ:]
«تَنَزَّلُ
الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها»
با توجّه به اين كه «تَنَزَّلُ» فعل مضارع است، و دلالت بر استمرار دارد (در اصل
«تَتَنَزَّلُ» بوده) روشن مىشود كه شب قدر مخصوص به زمان پيغمبر اكرم صلى الله
عليه و آله و نزول قرآن مجيد نبوده، بلكه امرى است مستمر و شبى است مداوم، كه در
همه سال تكرار مىشود. [3]
[تنزيل:]
«تَنْزيلُ
الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ»
«تنزيل» معمولًا در مواردى گفته مىشود كه چيزى تدريجاً نازل شود. بعضى نيز معتقدند:
«تنزيل» فقط نزول تدريجى است. [4]
[تَنْفُذُوا:]
«إِنِ
اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا»
«تَنْفُذُوا» از مادّه «نفوذ» در اصل به معناى پاره كردن و عبور كردن از چيزى است. [5]
[تَنْقِمُ:]
«وَ مَا تَنْقِمُ
مِنَّا»
«تَنْقِمُ» از مادّه «نقمت» (بر وزن نعمت) در اصل، به معناى انكار كردن چيزى است به «زبان»، يا «به وسيله
عمل و مجازات نمودن». [6]
[تَنْكِصُون:]
«أَعْقابِكُمْ
تَنْكِصُونَ»
«تَنْكِصُون» از مادّه «نكوص» به معناى عقب، عقب بر گشتن است. [7]
[تَنُّور:]
«وَ فارَ التَّنُّورُ
قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا»
«تَنُّور» (با تشديد نون) همان معنا را مىبخشد كه «تنور» در فارسى متداول امروز، يعنى محلى كه نان در
آن پخت و پز مىشود. [8]