نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 138
«فَتَقْعُدَ
مَلُوماً مَحْسُوراً»
«تَقْعُدَ» از مادّه «قعود» به معناى نشستن، كنايه از توقف و از كار افتادن مىباشد. [1]
[تقلّب:]
«أَوْ يَأْخُذَهُمْ
في تَقَلُّبِهِمْ»
«تقلّب» گر چه در لغت عرب به معناى هرگونه رفت و آمد است، ولى در اين گونه موارد-
همانگونه كه بسيارى از مفسران گفتهاند و در بعضى از روايات اسلامى نيز تأكيد شده-
به معناى رفت و آمد در طريق تجارت و كسب مال است (دقت كنيد). و در سوره «شعراء» به معناى گردش
و حركت و از حالى به حالى منتقل شدن است؛ اين تعبير ممكن است اشاره به سجده پيامبر
صلى الله عليه و آله در ميان سجده كنندگان در حال نماز باشد، و يا گردش پيامبر صلى
الله عليه و آله در ميان يارانش كه مشغول عبادت بودند و از حال آنها جستجو مىكرد.
ونيز «تَقَلُّب» از مادّه «قلب» بهمعناى «دگرگون كردن» است، و «تقلب» در سوره «مؤمن»، به معناى «تصرف و سلطه» بر مناطق، وبلاد مختلف، و
حكومت و سيطره بر آنها، و به معناى رفت وآمد در آنها مىباشد. [2]
[تُقْلَبُون:]
«وَ إِلَيْهِ
تُقْلَبُونَ»
«تُقْلَبُون» از مادّه «قلب»، در اصل به معناى دگرگون ساختن چيزى از صورتى به صورت ديگر است، و از آنجا كه
در قيامت انسان از صورت خاك بىجان، به صورت موجود زنده كاملى در مىآيد، اين تعبير
در مورد آفرينش مجدد او، آمده است. اين تعبير، ممكن است اشاره به اين نكته نيز
بوده باشد كه در سراى آخرت، انسان آن چنان دگرگون و زير و رو مىشود كه باطنش ظاهر
مىگردد و اسرار درونش آشكار مىشود. [3]
[تقوا:]
«لَارَيْبَ فيهِ
هُدىً لِلْمُتَّقينَ»
«تقوا» در اصل از مادّه «وقايه» به معناى نگهدارى يا خويشتن دارى است و نيز اشاره به پرهيز
از هر گونه گناه، آلودگى، فساد و شرك و كفر است. [4]
[تَقَوَّلَ:]
«أَمْ يَقُولُونَ
تَقَوَّلَهُ»
«تَقَوَّلَ» از مادّه «تَقَوُّل» (بر وزن تكلّف) به معناى سخنانى است كه انسان از خود ساخته و حقيقتى ندارد. [5]