نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 130
[تُشْطِط:]
«وَ لا تُشْطِطْ وَ
اهْدِنَا»
«تُشْطِط» از مادّه «شطط» (بر وزن فقط) در اصل، به معناى «دورى زياد» است، و از آنجا كه ظلم و ستم
انسان را از حق بسيار دور مىكند واژه «شطط» در اين معنا به كار رفته است؛ و همچنين به سخنى كه دور از
حقيقت باشد اطلاق مىشود. [1]
«تَشْقى» از مادّه «شقاوت» بر ضد «سعادت» است، ولى همان گونه كه «راغب» در «مفردات» مىگويد: گاه مىشود اين ماده به
معناى رنج و تعب مىآيد و در آيه فوق، منظور همين معناست؛ همانگونه كه شأن
نزولها نيز حكايت از آن مىكند. [3]
[تَشْهَدُونِ:]
«أَمْراً حَتَّى
تَشْهَدُونِ»
«تَشْهَدُونِ» از مادّه «شهود» به معناى «حضور» است، حضورى توأم با همكارى و مشورت. [4]
[تَصَدّى:]
«فَأَنْتَ لَهُ
تَصَدّى»
«تَصَدّى» از مادّه «صدى» (بر وزن فَتى) در اصل به معناى صدايى است كه از كوه برمىگردد (در فارسى آن
را «پژواك» مىگويند) سپس كلمه «تَصَدّى» به معناى رو به روى چيزى قرار گرفتن و
توجّه كامل به آن كردن به كار رفته است. [5]
[تَصْطَلُون:]
«لَعَلَّكُمْ
تَصْطَلُونَ»
«تَصْطَلُون» از مادّه «اصطلاء» به معناى گرم شدن با آتش است. [6]
[تُصْعِدُونَ:]
«إِذْ تُصْعِدُونَ»
«تُصْعِدُونَ» از مادّه «اصعاد» است كه به گفته «راغب» در كتاب «مفردات»، به معناى راه رفتن در زمينهاى مسطح
و يا به طرف بالا است؛ در حالى كه «صعود»، مخصوص رفتن به طرف بالا است و شايد به كار بردن اين ماده
در آيه شريفه به خاطر اين است كه جمعى از فرار كنندگان از كوه بالا رفتند، در حالى
كه جمع ديگرى در بيابان پراكنده مىشدند. [7]