نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 127
[تَراقِى:]
«كَلَّا إِذا
بَلَغَتِ التَّراقِيَ»
«تَراقِى» جمع «ترقوه» بهمعناى استخوانهايى است كه گرداگرد گلو را گرفته است، و رسيدن جان به
گلوگاه، كنايه از آخرين لحظات عمر است؛ زيرا هنگامى كه روح از بدن بيرون مىرود،
اعضايى كه فاصله بيشترى از قلب دارند (مانند دست و پاها) زودتر از كار مىافتند،
گويى روح تدريجاً خود را از بدن بر مىچيند تا به گلوگاه برسد. [1]
[تَرَبَّصْتُم:]
«تَرَبَّصْتُمْ وَ
ارْتَبْتُمْ»
«تَرَبَّصْتُم» از مادّه «تربّص» در اصل، به معناى انتظار كشيدن است، خواه انتظار بلا و مصيبت باشد، يا
فراوانى و نعمت، و در اينجا بيشتر مناسب انتظار مرگ پيامبر صلى الله عليه و آله و
برچيده شدن اسلام، يا انتظار كشيدن به معناى تعلل ورزيدن در توبه از گناه، و انجام
هر گونه كار خير است. [2]
[ترتيل:]
«وَ رَتَّلْنَاهُ
تَرْتيلًا»
«ترتيل» از مادّه «رَتَل» (بر وزن قمر)، به معناى «منظم بودن و مرتب بودن» است، لذا كسى كه دندانهايش
خوب و منظم و مرتب باشد، عرب به او «رتل
الاسنان» مىگويد، روى اين جهت، ترتيل به معناى پى در پى آوردن سخنان يا آيات روى
نظام و حساب است.
بنابراين، جمله «وَ رَتَّلْنَاهُ
تَرْتِيْلًا» اشاره به اين واقعيت است كه آيات قرآن گرچه
تدريجاً و در مدت 23 سال نازل شده است، اما اين نزول تدريجى، روى نظم و حساب و
برنامهاى بوده، به گونهاى كه در افكار، رسوخ كند، و دلها را مجذوب خود سازد. [3]
[تَرْجُونَ:]
«مَا لَكُمْ
لاتَرْجُونَ للَّهِ وَقَاراً»
«تَرْجُونَ» از مادّه «رجاء» به معناى اميد است كه گاه توأم با خوف مىباشد. [4]
[تُرْجِى:]
«تُرْجي مَنْ
تَشآءُ»
«تُرْجِى» از مادّه «ارجاء» به معناى تأخير است. [5]
[تَرَدّى:]
«مَالُهُ إِذا
تَرَدَّى»
«تَرَدّى» از مادّه «ردائت» و «ردىّ» به معناى هلاكت است، و به معناى سقوط از بلندى كه مايه هلاكت شود نيز آمده
است، بلكه،