نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 124
[تَخْلُقُون:]
«وَ تَخْلُقُونَ
إِفْكاً»
«تَخْلُقُون» از مادّه «خلق» است، كه گاهى، به معناى آفريدن و ساختن مىآيد، و گاه، به معناى دروغ گفتن،
بعضى از مفسران، تفسير ديگرى براى اين جمله ذكر كردهاند، و گفتهاند: منظور اين
است كه شما اين بتها (اين معبودهاى قلابى) را با دست خود مىتراشيد و خلق مىكنيد
(بنابراين «إِفْك» به معناى معبودهاى دروغين است و «خلق» به معناى تراشيدن). [1]
«تَخُونُوا» در اصل «لاتَخُونُوا» است كه «لا» به
قرينه جمله سابق حذف گرديده است. [3]
[تَدَبُّر:]
«أَ فَلا
يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»
«تَدَبُّر» در اصل، از مادّه «دَبر» (بر وزن ابر) به معناى پشت سر و عاقبت چيزى است، بنابراين «تدبّر» يعنى بررسى
نتايج، عواقب و پشت و روى چيزى مىباشد، و تفاوت آن با «تفكّر»، اين است كه «تفكّر» مربوط به بررسى علل و خصوصيات يك موجود است،
اما «تدبّر» مربوط به بررسى عواقب و نتايج آن است. [4]
[تَدَّعُونَ:]
«كُنْتُمْ بِهِ
تَدَّعُونَ»
«تَدَّعُونَ» از باب «افتعال»، از مادّه «دعاء»، به معناى تقاضا، و يا از مادّه «دعوا» به معناى تقاضا و يا انكار چيزى است. و در اينجا يعنى،
پيوسته درخواست و تقاضا مىكرديد قيامت واقع شود، اكنون واقع شده است، و راه فرارى
از آن نيست. [5]
[تُدْلُوا:]
«وَ تُدْلُوا بِها
إِلَى الْحُكَّامِ»
«تُدْلُوا» از مادّه «ادلاء»، در اصل، به معناى فرستادن دلو در چاه براى بيرون آوردن آب است، و اين، تعبير
زيبايى است براى مواقعى كه انسان تسبيب اسبابى مىكند كه به منظور خاصى نايل گردد. [6]
[تُدَمِّرُ:]
«تُدَمِّرُ كُلَّ
شَيْءٍ»
«تدمر» از مادّه «دمار»، به معناى هلاك كردن و نابود ساختن است. [7]