«بور» از مادّه «بَوار» در اصل، به معناى شدت كساد بودن چيزى است و چون شدت كسادى، باعث فساد مىشود-
چنان كه در ضرب المثل عرب آمده: «كَسَدَ حَتّى فَسَدَ»- اين كلمه به معناى «فساد»، و سپس «هلاكت» اطلاق شده است.
و از آنجا كه زمين خالى از درخت، گل و گياه در حقيقت فاسد و مرده است به آن «بائر» مىگويند. [2]
[بهجة:]
«حَدآئِقَ ذاتَ
بَهْجَةٍ»
«بهجة» (بر وزن لهجه) به معناى زيبايى رنگ و حسن ظاهر است كه بينندگان را غرق سرور
مىكند. [3]
[بهيج:]
«مِنْ كُلِّ زَوْجٍ
بَهيجٍ»
«بهيج» به معناى زيبا، چشمگير و سرور آفرين مىباشد. [4]
[بَهِيْمَة:]
«لَكُمْ بَهيمَةُ
الأَنْعامِ»
«بَهِيْمَة» از مادّه «بُهْمَةْ» (بر وزن تهمة) در اصل، به معناى «سنگ محكم» است و به هر چيزى كه درك آن مشكل
باشد «مبهم» گفته مىشود، و به تمام حيوانات كه داراى نطق و سخن نيستند، «بهيمة» اطلاق مىشود؛
زيرا صداى آنها داراى ابهام است اما معمولًا اين كلمه را فقط در مورد چهارپايان به
كار مىبرند، و درندگان و پرندگان را شامل نمىشود. و از آنجا كه «جنين» حيوانات
نيز داراى يك نوع ابهام است «بهيمة» ناميده مىشود. [5]