نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 108
[بَنان:]
«وَاضْرِبُوا
مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ»
«بَنان» جمع «بَنَانَة» به معناى سر انگشت دست يا پا و يا خود انگشتان است، و در سوره «انفال» مىتواند كنايه
از دست و پا بوده باشد و يا به معناى اصليش كه انگشتان است؛ زيرا قطع شدن انگشتان
و از كار افتادن آنها اگر در دست باشد قدرت حمل سلاح را از انسان مىگيرد، و اگر
در پا باشد، قدرت حركت را.
اين احتمال نيز وجود دارد كه اگر دشمن مهاجم پياده باشد، هدف را سر او قرار
دهيد و اگر سواره باشد دست و پاى او را. [1]
[بَنَانة:]
«أَنْ نُّسَوِّيَ
بَنَانَهُ»
«بَنَانة» در لغت هم به معناى «انگشتان» آمده، و هم به معناى «سر انگشتان» و در هر دو
صورت اشاره به اين نكته است كه نه تنها خداوند استخوانها را جمعآورى مىكند، و
بهحال اول باز مىگرداند، بلكه استخوانهاى كوچك و ظريف و دقيق انگشتان را همه در
سر جاى خود قرار مىدهد؛ و از آن بالاتر خداوند حتى سر انگشتان او را به طور موزون
به صورت نخست باز مىگرداند. [2]
[بِنَاء:]
«وَالسَّمَاءَ بِنَاء»
«بِنَاء»، چنان كه «ابن منظور» در «لسان العرب» مىگويد: به معناى خانههايى است كه اعراب باديهنشين، از آن استفاده
مىكردند؛ مانند خيمهها و سايبانها و نظائر آن. [3]
«بُنْيان» مصدرى است به معناى «اسم مفعول»؛ يعنى بنا وساختمان بعضى «بُنْيان» را در سوره «صافات» به «منجنيق» تفسير كردهاند
كه وسيله پرتاب اشياء سنگين از فاصلههاى دور بود، ولى غالب مفسران همان تفسير اول
را برگزيدهاند كه «بنيان» ساختمان و چهار ديوارى بزرگ است. [5]
[بَوَّأ:]
«وَ إِذْ
بَوَّأْنَا لِإِبْراهيمَ»
«بَوَّأ» در اصل از مادّه «بواء» به معناى مساوات اجزاى يك مكان و مسطح بودن آن است، سپس به
هر گونه آماده ساختن