بعضى گفتهاند كه «بلاغ» اشاره به ابلاغ اصول دين است. و بعضى «بلاغ» را به معناى
ابلاغ دستورات الهى دانستهاند. [3]
[بلاء:]
«ذلِكُمْ بَلاءٌ
مِّنْ رَّبِّكُمْ»
«بلاء» در اصل به معناى كهنگى و فرسودگى است، سپس به آزمايش كردن «بلاء» گفته شده؛ زيرا
هر چيزى بر اثر آزمايشهاى متعدد حالت كهنگى به خود مىگيرد. به غم و اندوه نيز «بلاء» مىگويند؛ چرا
كه جسم و روح انسان را فرسوده مىكند. تكاليف و مسئوليتها نيز «بلاء» نام دارد؛ چرا
كه آنها نيز بر جسم و جان انسان سنگينى دارند.
و از آنجا كه آزمايش، گاهى با نعمت است و گاهى با مصيبت، اين واژه به معناى
نعمت و گاه به معناى مصيبت آمده است؛ آنگاه كه به وسيله نعمتهاست آن را «بلاء حسن» مىگويند؛ و
گاهى كه به وسيله مصيبتها و مجازاتهاست به آن «بلاء سَىِء» گفته مىشود. [4]
[بلدة:]
«لِّنُحْيِيَ بِهِ
بَلْدَةً مَّيْتاً»
«بلدة» در اينجا به معناى بيابان و صحرا است. و با اين كه اين لفظ مؤنث است صفت آن
كه «ميتاً» مىباشد به صورت مذكر آمده است به خاطر اين كه به معناى مكان است ومكان مذكر
مىباشد. [5]
[بلوغ اشُدّ:]
«وَ لَمَّا بَلَغَ
أَشُدَّهُ»
بعضى گفتهاند: «بلوغ اشُد» آن است كه انسان از نظر قواى جسمانى به سر حد كمال برسد؛
كه غالباً در سن 18 سالگى است.
بعضى ديگر، «بلوغ اشد» را به معناى كمال جسمى دانستهاند. در حديثى از امام صادق عليه السلام كه در
كتاب «معانى الاخبار» نقل شده، مىخوانيم كه «اشدّ» 18 سالگى است، و «استواء»
زمانى است كه محاسن بيرون آيد. [6]