«بُسَّت» از مادّه «بسّ» (بر وزن حجّ) در اصل به معناى «نرم كردن آرد به وسيله آب» است. [2]
[بَسَرَ:]
«ثُمَّ عَبَسَ وَ
بَسَر»
«بَسَرَ» از مادّه «بسور» و «بَسر» (بر وزن نصر) گاه، به معناى عجله كردن در انجام كارى قبل از فرارسيدن وقت آن
است؛ و گاه به معناى در هم كشيدن صورت و دگرگون ساختن چهره مىباشد. [3]
[بشارت:]
«فَبَشِّرْهُمْ
بِعَذابٍ أَلِيمٍ»
«بشارت» در اصل، به معناى خبرهاى نشاطانگيز است كه اثر آن در «بَشَرَه» و صورت انسان آشكار مىگردد. به كار بردن كلمه
بشارت در مورد عذاب در اين آيه و بعضى ديگر از آيات قرآن در واقع يك نوع تهديد و
استهزاء به افكار گنهكاران محسوب مىشود؛ و اين شبيه سخنى است كه در ميان ما نيز
متداول است كه اگر كسى كار بدى را انجام داد در مقام تهديد و استهزاء به او
مىگوييم: «مزد و پاداش تو را خواهيم داد». [4]
[بشر:]
«خَلَقَ مِنَ
الْمآءِ بَشَراً»
مراد از «بشر»، نخستين انسان، يعنى آدم عليه السلام است. [5]
[بُشْراً:]
«أَرْسَلَ
الرِّياحَ بُشْراً»
«بُشْراً» به سكون شين مخفف «بُشُراً» (به ضم شين) جمع
«بشور» (بر وزن قبول) به معناى «مبشر و بشارت دهنده»
است. [6]
[بَشِّرْ:]
«فَبَشِّرْهُ
بِعَذابٍ أَلِيمٍ»
تعبير به «بَشِّرْ» (بشارت ده) در مورد عذاب دردناك الهى، متناسب با كار مستكبرانى است كه آيات
الهى را به باد سخريه مىگرفتند و «بوجهل» صفتانى كه «زَقُّومِ جَهَنَّم» را به
«كره و خرما» تفسير مىكردند. [7]
[بَشَر:]
«لَوَّاحَةٌ
لِلْبَشَر»
«بَشَر» در اينجا جمع «بشره» به معناى ظاهر پوست تن است و نيز ممكن است به معناى
انسانها بوده باشد. [8]