نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 183
(فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ):
كلبى گويد: يعنى قوم شعيب را زلزلهاى فرا گرفت. ابن عباس و مفسران ديگر گويند:
چنان گرمايى شديد آنها را فرا گرفت كه بخانهها و سايهها پناه بردند. اما آنها را
سودى نبخشيد. حتى آب هم بحال آنها فايده نداشت. از شدت گرما بدن آنها پخته شده
بود. خداوند ابرى فرستاد كه همراه آن نسيم ملايمى مىوزيد.
آنها همگى به سايه ابر پناه بردند. در اين وقت شعلهاى آتش از ابر
جدا شد و آنها را همچون ملخ سوزانيد و خاكستر شدند. اين عذاب را عذاب «يوم الظلة»
خواندهاند.
از امام صادق ع نقل شده است كه صيحهاى بگوش آنها رسيد و همگى مردند.
برخى گويند: شعيب را دو قوم بود كه يكى بوسيله زلزله و ديگرى بوسيله
ابر هلاك شد.
(فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ):
همگى در خانههاى خود بخاك هلاك افتادند.
(الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا): آنان كه شعيب را تكذيب مىكردند، گويى هرگز در اين خانهها نمانده
بودند، زيرا براى هميشه از صفحه گيتى محو شدند.
قتاده گويد: يعنى مثل اينكه آنها زندگى خوشى نداشتند. ابن عباس گويد:
يعنى مثل اينكه آنجا را آباد نكرده بودند.
(الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْباً كانُوا هُمُ الْخاسِرِينَ): باز بمنظور تاكيد و تشديد بيشتر مىفرمايد: آنان كه شعيب را تكذيب
كردند، زيانكارند نه كسانى كه به شعيب ايمان آوردند.
(فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ
رِسالاتِ رَبِّي وَ نَصَحْتُ لَكُمْ): هنگامى كه شعيب آنها را در
آستانه عذاب و نابودى مىديد، با يأس از آنها اعراض كرده، گفت:
اى قوم، من دستورهاى خدا را به شما ابلاغ و شما را نصيحت كردم، اما
شما گوش نداديد و سخن مرا نپذيرفتيد! يعنى: اگر چه اين عذاب سخت و دشوار است، ولى
شما بر اثر جناياتى كه مرتكب شدهايد، مستوجب آن هستيد.
(فَكَيْفَ آسى عَلى قَوْمٍ كافِرِينَ):
چرا بحال مردمى تاسف بخورم كه كافر شدند و خود را مستوجب عذاب كردند! يعنى تأسف
نمىخورم. پس استفهام براى انكار است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 9 صفحه : 183