نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 88
(وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ):
عطف است بر جمله(فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا
تَضَرَّعُوا) زيرا از اين جمله بر مىآيد كه آنها تضرع
نكردهاند.
بغتة: حال. يعنى: «اخذناهم مباغتين»
مقصود
اكنون خداوند، حال امتهاى گذشته و رفتار آنها را نسبت به پيامبران،
بيان ميكند و نشان مىدهد كه رفتار كفار مكه هم مثل رفتار آنهاست. مىفرمايد:
(وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ
بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ)
پيش از تو پيامبرانى بسوى امتها فرستاديم. آنها مخالفت كردند و ما آنها را دچار
فقر و سختى و بيمارى كرديم. شايد به تضرع و استغاثه در آيند.
زجاج گويد: «لعل» براى اميدوارى است. اما اميدوارى در مورد خداوند
مفهومى ندارد. منظور اين است كه ما براى آنها فقر و بيمارى فرستاديم. تا اميدى كه
بندگان ما به تضرع و استغاثه آنها داشتند، تحقق پيدا كند. در داستان فرعون به موسى
و هارون مىگويد:(لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى)
(طه 44) يعنى شما اميدواريد كه فرعون ايمان بياورد. برويد و او را نصيحت كنيد.
خداوند به حال او عالم است.
بهر حال خداوند متعال سرگذشت امتهاى گذشته را كه دچار سنگدلى و
انحراف شده بودند يا براى پيامبر خود شرح ميدهد. مىگويد: كار آنها بجايى رسيده
بود كه آنها را دچار كيفر و سختى كرديم تا بخود بيايند و در برابر امر خدا تسليم
شوند. لكن باز هم تسليم نشدند. اين مطالب بمنزله تسليتى است براى پيامبر عاليقدر
اسلام.
(وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما
كانُوا يَعْمَلُونَ): ولى آنها بر اثر سنگدلى در راه كفر
پايدارى كردند و عبرت نگرفتند. شيطان هم از موقعيت استفاده كرد و معصيت را در نظر
آنها بياراست و تمايل آنها را بدنيا و لذائذ زودگذر آن برانگيخت.
دلالت آيه
برخى گفتهاند: خداوند از مردم كافر ايمان نخواسته است. لكن از اين
آيه بر مىآيد كه خداوند حتى از كافران هم ايمان خواسته است. زيرا بيان مىكند كه
نزول
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 8 صفحه : 88