نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 9
جماعتى است. اين آيه دلالت مىكند بر فساد
عقيده حسن و جبايى و ابو مسلم كه معتقدند اين دو تن از بنى اسرائيل بودهاند.
اصم گويد. خداوند كلاغى را مبعوث كرد تا بر جسد هابيل خاك بريزد.
قابيل كه متوجه مقام هابيل در پيشگاه حق شده و قبول شدن قربانى او و ماموريت زاغ
براى دفنش را مشاهده كرده بود. گفت. واى! برخى گفتهاند، فرشتهاى بود بصورت كلاغ
آيه دلالت دارد بر اينكه، كار كلاغ، مورد نظر خداوند متعال بوده و امر تصادفى
نبوده است، بلكه خداوند به او الهام كرده بود. چنان كه ابو مسلم گويد. جبايى گويد
اينكار، نظير داستان هدهد و نامه رسانى و پاسخ آوردن او براى سليمان معجزه بوده
است (نمل 20) ممكن است خداوند فهم كلاغ را به اندازهاى زياد كرده باشد كه خودش
اين مطالب را تشخيص داده باشد، چنان كه ما هنگامى كه كودكمان را به كارى وادار
مىكنيم، متوجه كار خودش هست.
(لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ)،
ماموريت كلاغ اين بود كه به قابيل بنماياند كه چگونه عورت برادر را بپوشاند. جبايى
گويد، يعنى به او نشان دهد كه نعش برادر را كه متعفن شده بود، بخاك بسپارد. بنا بر
اين بجسد بيجان «سواه» گفته شده است( قالَ يا وَيْلَتى أَ
عَجَزْتُ)، هنگامى كه كلاغ كيفيت مخفى كردن جسد را به او نشان داد، گفت، واى
من، آيا به اندازه اين كلاغ هم دانشى ندارم كه بتوانم جسد برادرم را بخاك سپارم.
(أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخِي)، سواه چيز مكروه و ناپسند است.
(فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ)،
آن گاه از كشتن برادر دچار ندامت گرديد. جبايى گويد، اين ندامت، بنحوى كه توبه
شمرده شود نبوده. درست مثل اينكه كسى بر اثر ناراحتى كه پيدا مىكند از خوردن شراب
پشيمان ميشود، از اينرو پشيمانى او بحالش سودى نداشت. برخى گفتهاند يعنى از اينكه
جسد برادر را حمل كرده بود. پشيمان شد و برخى گفتهاند، يعنى از مرگ برادر پشيمان
شد نه از گناه.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 9