نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 61
ناى و بعد به يك معنى هستند، لكن در «ناى»
دورى كمترى است. گاهى هم هيچ فايدهاى در تكرار آنها نيست مثل:
حييت من طلل تقادم عهده
اقوى و اقفر بعد ام الهيثم
يعنى: از جايگاهى مرتفع كه عهد آن قديم و بعد از ام هيثم از سكنه
خالى بود، مورد احترام واقع شدى. كلمههاى «اقوى و اقفر» بيك معنى هستند.
استباق: مسابقهاى كه ميان دو نفر يا بيشتر باشد. مىفرمايد:(وَ اسْتَبَقَا الْبابَ) (يوسف 25: يوسف و
زليخا براى رسيدن بدر، بر يكديگر پيشى مىگرفتند)
اعراب
مصدقاً: حال از كتاب مهيمناً: نيز حال از كتاب. برخى گفتهاند: حال
است از «اليك» لكن، اول بهتر است، زيرا بوسيله حرف عطف، نمىتوان حال را بر حال
عطف كرد، در حالى كه صاحب حال آنها مختلف باشد. ممكن است «مصدقا» را حال از پيامبر
و «مهيمنا» نيز عطف بر آن باشد.
مقصود
در آيات پيش، شرحى در پيرامون نبوت موسى و عيسى داده شد، اكنون براى
اينكه براى يهوديان و مسيحيان استدلال كند كه نبوت حضرت محمد نيز ثابت و راه او از
لحاظ وحى و اعجاز، راه ايشان است، مىفرمايد:
(وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما
بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ): ما قرآن را به حق و عدل،
بر تو نازل كرديم، حال آنكه مطالب تورات و انجيل را در خصوص توحيد و عدل خدا و
دلالت بر نبوت و حكم رجم و قصاص، تصديق مىكند. ابو مسلم گويد: منظور از كتاب،
مكتوب است مثل ضرب بمعناى مضروب. يعنى قرآن، كتب آسمانى پيشين را تصديق مىكند.
(وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ): ابن عباس، حسن،
قتاده و مجاهد گويند: يعنى قرآن مجيد، نسبت بتورات و انجيل، امين و به حق بودن
آنها گواه است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 61