نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 161
يعنى: بستن سوگند، بستن عهد، بستن ريسمان.
تحرير: آزاد كردن بنده (از حريت). فرزدق گويد:
أ بني غدانة اننى حررتكم
فوهبتكم لعطية بن جعال
يعنى: اى بنى غدانه، من شما را آزاد كردم و به عطيه بن جعال بخشيدم.
شأن نزول
گويند: هنگامى كه آيه(لا تُحَرِّمُوا
طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ) نازل شد، گفتند: يا رسول
اللَّه، با سوگندها چكار كنيم؟ خداوند اين آيه را نازل كرد.
ابن زيد گويد: آيه در باره عبد اللَّه بن رواحه نازل شد. او مهمان
داشت و همسرش غذا را دير حاضر كرد. از اينرو سوگند ياد كرد كه غذا نخورد، همسرش
نيز سوگند ياد كرد كه اگر شوهرش نخورد، غذا نخورد. مهمان نيز سوگند ياد كرد:
كه: اگر آنها نخورند، او هم نخورد و عبد اللَّه غذا خورد و آنها نيز
غذا خوردند.
سپس جريان را به اطلاع پيامبر رسانيد و خداوند اين آيه را نازل كرد.
مقصود
(لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ): در سوره بقره در باره قسم لغو و حكم آن بحث شد. به نظر بيشتر
مفسران و فقها چنين سوگندى كفاره ندارد تنها از ابراهيم نخعى نقل كردهاند كه او
كفاره را لازم مىدانست.
(وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ): اگر «ما» موصوله باشد يعنى «بالذى عقدتم» و اگر مصدريه باشد، يعنى
«بعقدكم» يا «بتعقيدكم» يا «بمعاقدتكم» عطا گويد: مقصود اين است كه: چيزى را نيت و
بر آن سوگند ياد كنند. مجاهد گويد:
مقصود تصميم گرفتن است.
(فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ):
كفاره مخالفت قسم، اطعام ده نفر مستمند است.
در اينجا ذكرى از مخالفت سوگند نشده است زيرا از كلام معلوم است و از
طرفى باجماع امت، كفاره قسم هنگامى واجب است كه: مخالفت قسم بشود.
درباره مقدارى كه بايد به مستمندان داد، اختلاف است. شافعى گويد:
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 161