نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 147
همسرش ام سلمه، عثمان بن مظعون، عامر بن
ربيعه و همسرش ليلى دختر ابى خيثمه، حاطب بن عمرو و سهل بن بيضاء. اين عده به كنار
دريا رفتند و از آنجا بوسيله كشتى- كه به نيم دينار كرايه كردند- رهسپار حبشه
شدند. اين مهاجرت، در ماه رجب سال پنجم، بعثت، اتفاق افتاد و براى اولين بار بود.
پس از آن جعفر بن ابى طالب، عازم آن ديار شد و بدنبال او مسلمانان ديگر- به
استثناى زنان و كودكان- راه حبشه را پيش گرفتند و سرانجام 82 تن مسلمان در كشور
نجاشى پناهنده شدند.
قريش، از اين ماجرا اطلاع يافتند. عمرو بن عاص و عمارة بن وليد را با
هدايايى بسوى نجاشى و درباريانش فرستادند، به اميد اينكه پناهندگان مسلمان را از
پادشاه حبشه، تحويل بگيرند.
عماره، جوانى زيبا بود. هنگامى كه در كشتى نشستند، بساط باده گسارى
را پهن كردند و چندان خوردند كه مست شدند. در اين وقت عماره به رفيق خود گفت.
- بخانمت بگو تا مرا بوسه زند.
عمرو زير بار نرفت. همين كه كاملا مست شد، عماره او را بدريا افكند.
عمرو خود را به كشتى چسبانيد و از غرق نجات يافت. بدينترتيب، آتش
كينه و دشمنى در ميان آنها روشن شد. در اينحال وارد حبشه شدند و برنامه ماموريت
خود را آغاز كردند.
عمرو عاص به نجاشى گفت:
- پادشاها، گروهى به مخالفت دين ما برخاسته، به خدايان ما توهين
كردند و به كشور تو آمدند. آنها را بما بازگردان.
نجاشى جعفر را احضار كرد. جعفر گفت:
- پادشاها، از اينها سؤال كن:
- آيا ما برده آنهاييم؟
عمرو گفت:
- نه.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 147