(وَ قَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ): گويند: در اينباره دو قول است:
1- حسن و قتاده گويند: يعنى آنها در حال كفر بر پيامبر داخل و در حال
كفر از نزد او خارج شدند.
2- يعنى: آنها در همه حال داراى كفر هستند. بهر حالى كه داخل شوند و
از هر حالى كه خارج شوند، كفر با آنهاست و از آنها جدا نميشود. بدينترتيب خداوند
متعال، آنها را بوسيله كفر متعين و از ديگران ممتاز مىسازد.
(وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما كانُوا يَكْتُمُونَ): خداوند به باطن آنها داناتر است. اكنون مىگويد:
آنها خصال ناپسند ديگرى به نفاق خود ضميمه مىكنند:
(- وَ تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ
الْعُدْوانِ): بسيارى از آنها- بقولى يعنى رؤسا و علماى آنها را- مىبينى كه در
كفر (بقول سدى) و تجاوز از حدود الهى شتاب مىكنند. برخى گويند: «اثم» هر گونه
گناهى و «عدوان» ستم است. يعنى در راه ظلم و گناه كه موجب بدبختى آنهاست، شتاب
مىكنند.
علت اينكه «رشوه» را سحت ناميده، اين است كه: سرانجام انسان را دچار
استيصال و بينوايى مىكند و بركت مال را مىبرد.
علماى معانى گويند: كلمه «مسارعت» بيشتر در كار خير استعمال ميشود
مثل(يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ)
(آل عمران 114: در نيكيها شتاب مىكنند) فايده استعمال اين كلمه، در اينجا اين است
كه ميخواهد بگويد: آنها در راه گناه و ستم و رشوه چنان مىشتابند كه گويى براه حق
مىشتابند و از مردم حقى و طلبى دارند. به همين
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 7 صفحه : 103