موسى گفت: پروردگارا. من جز مالك خودم و برادرم نيستم بنا بر اين
ميان ما و مردم فاسق جدايى افكن. خداوند فرمود: بنا بر اين، سرزمين مقدس بر آنها
حرام است، آنها چهل سال در بيابان سرگردان مىمانند و بحال مردم فاسق تاسف مخور.
و بر آنها تلاوت كن سرگذشت دو فرزند آدم را براستى، آن گاه كه قربانى
تقديم داشتند و از يكى از آنها قبول شد و از ديگرى نشد. آنكه قربانيش قبول نشده
بود گفت:
ترا مىكشم. گفت: خداوند از مردم با تقوى قبول مىكند.